امروز چند روش مهم برای جذاب شدن رو اماده کرده ایم وبرای شما دوستان که میخواید
جذاب بشوید رو گذاشتم فقط نظر خوتونم بگذارید
هرقدر غرور کاذب و خودخواهی فرد کمتر و تواضع حقیقی و فروتنی او بیشتر باشد، مردم بیشتر به سمت او جذب میشوند. البته منظور از تواضع این نیست که فرد اعتماد به نفس یا عزت نفس کمی داشته باشد و خود را تحقیر یا کوچک کند؛ بلکه تواضع باید در عین بزرگی و اقتدار در او دیده شود. چنین فردی به توانمندیها، استعدادها و قابلیتهای خود ایمان دارد، اما خود را بالاتر و برتر از دیگران نمیداند و به ارزش دیگران نیز واقف است. او درعین متواضع بودن، اقتدار و قابلیتهای بالای خود را نیز ابراز میکند؛ اما نه به صورت غرور یا تفاخر و به همین دلیل عمق وجود او نیز بر دیگران آشکار است.
افراد باجسارتی که میتوانند بدون انفعال یا پرخاش، خود و عقاید و دیدگاهها و علایق خود را ابراز کنند، جذابترند. ابراز جسارت و داشتن جرأت، معمولا اطرافیان را هیجانزده میکند و باعث میشود دیدگاههای جدید مطرح و بررسی شوند. بدون جسارت، شاید بسیاری از تغییرات و تحولاتی که در عرصههای مختلف روی داده هرگز به وقوع نمیپیوست. افراد باجسارت قدرت طرح ایدههای جدید خود را دارند و چون مردم معمولاً از اوضاع یکنواخت خسته و کسل شده و در ذات خود خواهان رشد و پیشرفت هستند، جذب دیدگاههای جدید می شوند. آنها دوست دارند حرفهای جدید را بشنوند و از آنها حمایت و بدین وسیله احساس زنده بودن کنند.
طی قرون گذشته، مفهومی به نام قانون جاذبه شخصی عنوان و به صدها شکل مختلف بیان شد. چکیده این قانون، این است که هر کس در زندگی به شکلی اجتنابناپذیر، افراد و وضعیتهایی را به سوی خود جذب میکند که بیشترین سازگاری را با افکار او دارند! از این دیدگاه، افراد مانند ایستگاه رادیویی که دائماً امواج صوتی پخش میکند، مشغول پخش امواج فکری خود هستند و دیگران این امواج را جذب میکنند. از طرفی، افکاری که احساسات ما را تشدید میکنند، مانند امواج رادیویی هستند که به وسیلۀ پالسهای الکتریکی شدت یافته از ذهن ما خارج میشوند و توسط هر کسی که پالس مشابهی دارد، جذب میگردند. بنابراین در زندگی، افراد، ایدهها، فرصتها، منابع، محیطها و کلاً چیزهایی را به سوی خود جلب و جذب میکنیم که با چارچوب اصلی ذهنیمان سازگارند. طرفداران دیدگاه تصویر ذهنی و جاذبه شخصی معتقدند، مهمترین عامل جاذبه شخصی، تصویر ذهنی است که دیگران از ما دارند. در اینجا، حتی واقعیت فرد چندان اهمیتی ندارد، چیزی که مهم است تصویری است که از ما در ذهن آنها نقش بسته است. مثلاً اگر فردی که میخواهد شما را ملاقات کند، تصویر ذهنیاش این باشد که با فردی جذاب و برجسته ملاقات خواهد کرد، شما برای او از پیش جاذبه و جذابیت خواهید داشت. همین طور اگر کسی به شما بگوید قصد دارد شما را با فردی مهم و پولدار آشنا کند، به طور طبیعی احساس خاصی در شما به وجود میآید و در حضور او رفتارتان با زمانی که هیچ چیز از او نمیدانستید، تفاوت میکند. جاذبه، خصوصاً جاذبه کوتاهمدت، عمدتاً در ذهن شکل میگیرد؛ اما جاذبه بلندمدت، بیشتر به آنچه واقعاً هستید، بستگی دارد. افراد موفق همواره تلاش میکنند دیدگاه دیگران را نسبت به خود حقیقیشان بهبود بخشند؛ چرا که میدانند ۸۵ درصد موفقیت و شادمانی، حاصل روابط و تعاملات با دیگران است و هر چه دیگران مثبتتر با آنها برخورد کنند، دستیابی به اهداف برایشان سادهتر خواهد بود.
توجه به دیگران و مهم دانستن آنها یکی دیگر از عوامل جذابیت است. مارک سالزمن، (نویسنده)، رفتار افراد جذاب را نسبت به اطرافیان و دوستان این گونه توصیف میکند: «او تمامی توجه خود را به فرد فردِ اشخاص نشان میدهد. اگر شما پنج سال پیش او را دیده باشید و چیزی درباره مادرتان به او گفته باشید، او یادش است». دیگران از این توجه خاص شاد و خرسند میشوند و احساس ارزشمندی میکنند و همین حس است که باعث جذب آنها میشود. در واقع مخاطبان چنین افرادی در کنار آنها خود را مهمترین اشخاص روی زمین احساس میکنند.