رمان بسیار زیبای شب های تهران رو گذاشتیم خیلی رمان قشنگی است
دانلود رمان در ادامه مطلب
دانلود رمان امروز دانلود رمان جدید در جستجوی بهار را برای شما گذاشتیم بسیار زمان زیبای است
خلاصه رمان
نزدیکیھای غروب بود مادر از صبح رنگ پریده و بی قرار بنظر میرسید چند بار بھنگام انجام کارھای منزل متوجه ی دگرگونی حالش شده بودم .او نھمین ماه بارداریش را میگذراند و شکمش به اندازه یک انبان بزرگ بر آمده شده بود دیگر حمل آن برایش مشکل بود.لاله نق نق کرد واز پشت سر به روی کمر او به حالت نشسته سرگرم شستن ظروف بود خم شده و گفت:دلم درد میکند .دانه ھای درشت عرق بر پیشانی مادر نگران حال خرابش بود با اینحال با صبوری نگاھی بمن که در گوشه حیاط نشسته بودم انداخت و بیحال گفت:بلند شو کمی نان به او
امروز رمان زیبای نقطه بازگشت رو برای شما گذاشتیم
نام رمان : نقطه ی بازگشت
نویسنده : سوگی گوگول73 کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 1.4 (پی دی اف) – 0.2 (پرنیان) – 0.8 (کتابچه) – 0.2 مگابایت (
دانلود در ادامه مطلب
امروز برای شما دانلود رمان جدید من نامادری نیستم رو گذاشتیم حتما دانلود کنیدش رمان بسیار زیبای است
نام رمان : من نامادری نیستم !
دانلود این رمان زیبا در ادامه مطلب
دانلود رمان ملاقات غیر منتظره رو امروز برای شما گذاشتیم
خلاصه:سینا که بعد از 2 سال از فرانسه به ایران بازگشته،برای رفتن به خواستگاری به دنبال یه خیاط خوب می گرده.خواهرش به اون اصرار می کنه به مزون دوستش بره ولی سینا
و بعد از چند روز رمان تهیه کردیم که خیلی قشنگه حتما دانلود کنید
خلاصه : بارن دختریه که تو یه خونواده مرفه بزرگ شده……وبنا به دلایلی باید با پسر عموش ازدواج کنه……..همه خوانواده موافق هستن یه شب که پدرش در این باره باهاش حرف میزنه از خونه فرار میکنه وتوی پارک بایه پسر اشنا میشه….. ممنون از eli ، نفس و
رمان بسیار زیبای دانلود رمان عشق رو گذاشتم حتما دانلود کنید
ک دختر با یک لب و هزار لبخند!!! …یک دختر که برای رسیدن به هدفش یک راه بیشتر نداره …راهی که توسط پدرش تعیین شده …یک راه که پدر عشق …روزگار تقدیر … و دختر دردسر و اجبار میخواند…پایان خوش
دانلود رمان ایرسا – رمان جدید و خواندنی یکی از بهترین رمان های هست که گذاشتم
خلاصه داستان :
ایرسا دختر زبر و زرنگیه که همه فکر میکنن توی زندگیش هیچ مشکلی نداره! اما داره… خیلی تنهاس… پدر و مادرش برای کمک به عموی ایرسا راهی دانمارک میشن و قرار میشه ایرسا بعد از مسابقاتش پیش خانوادش برگرده اما اتفاقاتی میفته که از رفتنش پشیمون میشه…
عاشق استاد دانشگاهی میشه که ۶ سال از خودش بزرگتره و بعدا چیزی رو در مورد معشوقش میفهمه که کاملا از زندگیش ناامید میشه! این وسط از تنهایی به پسری پناه میبره که تو فیس بوک باهاش آشنا شده و خجالت زده از دوستیه که معشوقش ترکش کرده…