دانلود رمان امروز دانلود رمان جدید در جستجوی بهار را برای شما گذاشتیم بسیار زمان زیبای است
خلاصه رمان
نزدیکیھای غروب بود مادر از صبح رنگ پریده و بی قرار بنظر میرسید چند بار بھنگام انجام کارھای منزل متوجه ی دگرگونی حالش شده بودم .او نھمین ماه بارداریش را میگذراند و شکمش به اندازه یک انبان بزرگ بر آمده شده بود دیگر حمل آن برایش مشکل بود.لاله نق نق کرد واز پشت سر به روی کمر او به حالت نشسته سرگرم شستن ظروف بود خم شده و گفت:دلم درد میکند .دانه ھای درشت عرق بر پیشانی مادر نگران حال خرابش بود با اینحال با صبوری نگاھی بمن که در گوشه حیاط نشسته بودم انداخت و بیحال گفت:بلند شو کمی نان به او