♥ دوست داشتن به تعداد دفعات گفتن نیست ♥

♥ حسی است ♥

♥ که باید بی کلام هم لمس شود ♥






♥ بگذار مردم هرچه دلشان میخواهد بگویند ♥

♥ من فقط از تو میگویم ♥

♥ کلمات را مثل گلبرگ زیر پای تو میریزم ♥

♥ که راه را گم نکنی و بر کاغذم بمانی ♥





♥ کل دنیا را هم که داشته باشی ♥

♥ باز هم دلت میخواهد ♥

♥ بعضی وقتها ♥

♥ فقط بعضی وقتها... ♥

♥ برای یک لحظه هم که شده ♥

♥ همه ی دنیای یک نفر باشی ♥





♥ دلم یک مزرعه می خواهد ♥

♥ " یک " تو ♥

♥ " یک " من♥

♥ و گندم زاری طلایی رنگ ♥

♥ که هوایش آکنده با عطر نفس های تو باشد ♥





♥ گرمایی بوده ام همیشه ♥

♥ اما بین خودمان بماند ♥

♥ سرمایی میشوم ♥

♥ وقتی ♥

♥ پای آغوش تو در میان باشد ♥





♥ وقتی صداشو واسه اولین بار تو روز میشنوی ♥

♥ انقده کیف میکنی و خوشحالت میکنه ♥

♥ که انگار یه هدیه خوب یا کلی پول تو بانکت بردی ♥

♥ این همون حس عاشقونه و دوس داشتنه ♥

♥ یه بار دقت کن ♥






 ♥ کنارم نیستی ♥

♥ اما ♥

♥ دائم در کوچه های ذهنم ♥

♥ قدم میزنی ♥

♥ عزیز بودن یعنی همین ♥





♥ نگرانم عشقم ♥

♥ نگران روزی که دیگر مرا نخواهی ♥

♥ بیا ♥

♥ بیا و با بوسه ای دوباره پیمان عاشقانه ببندیم ♥

♥ بیا دوباره قلب هایمان را به هم گره بزنیم ♥

♥ من از این دنیا فقط " عشق " تورا میخواهم ♥