امروز سخنان جدید و اموزنده دکتر شریعتی رو برای شما اماده کرده ایم و شما هر روز میتوانید
جدیدترین ها رو در این سایت مشاهده کنید
بی شک اگر خدای بزرگ از بام عرش فرود آید و هم اکنون از من به اصرار و الحاح بخواهد که من به جای او بر عرش کبریائی او بنشینم و او به جای من در محراب به پرستیدن و عشق ورزیدن آغاز کند , و آتشهای درد و نیاز به معبود را از جان من باز گیرد و بر جان خویش زند ,هرگز ,حتی برای شبی تا سحر نخواهم پذیرفت ! من یک شب را سراسر با درد معبود بودن و رنج محروم ماندن از پرستش بسر نخواهم برد
شاپرک
آن جاها که آزادی افکار نیست و اندیشه ها با هم تصادم ندارند
فکر میمیرد .
میزان انحراف هر حقیقتی را ، باید در سرگذشت خود آن حقیقت اندازه گرفت و با خط سیر نخستینش و نقطه ی آغاز حرکتش سنجید
هر حقی که از دهان دشمن در بیاید ، دیگر حق نیست
حسین ضعیفی که باید برای او گریست نبود
...
آموزگار بزرگ شهادت اكنون برخاسته است تا به همه آنها كه جهاد را تنها در توانستن مى فهمند و به همه آنها كه پیروزى بر خصم را تنها در غلبه ، بیاموزد كه شهادت نه یك باختن ، كه یك انتخاب است؛ انتخابى كه در آن، مجاهد با قربانى كردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق ، پیروز مى شود و حسین « وارث آدم » - كه به بنىآدم زیستن داد - و « وارث پیامبران بزرگ » - كه به انسان چگونه باید زیست را آموختند
یکی از فلاسفه یونان به مرگ محکوم شده بود و خویشاوندی می گریست، فیلسوف پرسید: چرا گریه می کنی؟ گفت: چون تورا بی گناه می کشند . گفت : دوست داشتی گناهکارم بکشند؟
این چه گریه است که برای من افتخار بزرگی ست که بی گناه کشته شوم و اگر جز این بود و گناهکار کشته می شدم که باید کشته می شدم . این برای من امتیاز بزرگی ست که دشمنم معصوم کش و بیگناه کش و ستمکار است. اگر دشمنم عادل و منطقی می بود و بر اساس حکم و حق و قضاوتی محکوم می کرد ، برایم هیچ نمی ماند .
انسان عبارت است از :
حیوانی که عصیان میکند و فرشته ای که گناه میکند
برادر : چراغ ها را باید روشن کرد ، من از تو برای طلوع بی تاب ترم . بگذار این مذهب جادو در روشنی بمیرد , تا " مذهب وحی را ببینیم .
چهره " علی " در روشنائی , زیبا و خدائی ست .
به تو و من (بی مذهب و مذهبی) هر دو , علی را در تاریکی نشان داده اند !
روشن فکر مترقی , و آگاهی که می داند و عمل نمیکند ،
با منحط جاهل خواب آلودی که نمی داند که عمل کند , مساوی ست
بی شک اگر خدای بزرگ از بام عرش فرود آید و هم اکنون از من به اصرار و الحاح بخواهد که من به جای او بر عرش کبریائی او بنشینم و او به جای من در محراب به پرستیدن و عشق ورزیدن آغاز کند , و آتشهای درد و نیاز به معبود را از جان من باز گیرد و بر جان خویش زند ,هرگز ,حتی برای شبی تا سحر نخواهم پذیرفت ! من یک شب را سراسر با درد معبود بودن و رنج محروم ماندن از پرستش بسر نخواهم برد
منبع فان 2 فان