بزار براتون بگم چی میشه چون همه قسمتاشو دانلود کردمو و دیدم!!!
در قسمت های بعدی تنویر موهاشو کوتاه میکنه بعد با راضیه دعواش میشه و یه عکسی هست که راضیه دنبالشه و میخواد نابودش کنه و اون عکس دسته تنویره چون اگه اون عکس دست زیا بیفته میفهمه باباش کیه زیا تو خونه غفار احمد سیدیکو داره لباساشو میبره تو اتاقش که راضیه و تنویر دارن طبقه بالا جروبحث میکنن که تنویر از رو قصد عکسو از بالا میندازه زیر پای زیا و زیا برش میداره و راضیه سریع میاد پایین ولی دیر میشه و زیا میفهمه باباش کیه!!!؟
بعد از اون رشید علیل میشه نمیدونم چرا نجما و اسد میان دیدنش و میبخشنش آیان هم میره دبی بعد تنویر میره به اتاق رشیدو. میگه آیان تو تراس منتظرته رشیدو میبره تراس رشید از رو ویلچر بلند میشه و همون لحظه بابای زیا میرسه میبینه رشید تو تراسه بدو بدو میره بالا در آن حین تنویر با چاقو رشیدو میزنه تو کمرش بعد فرار میکنه بابای زیا میاد بالا میبیه رشید وایساده و کسی نیست میاد بغلش کنه ببرتش دستش میخوره به چاقو یه دفعه رشید پرت میشه پایین اسد و زیا و دلشاد هم پایین بودن و فکر میکنن بابا زیا رشیدو کشته به خاطر همین میره زندان!!!
بعد تنویر میره زندان راضیه مچشو میگیره حالا خوصله نوشتن داستانو ندارم در قسمت آخر نجما رو با شیشه و بابای زیا رو خفه میکنه زیا و اسدم با چاقو میکشه و خونشونو آتیش میزنه دلشاد هم صنام و هایا رو برمیداره و میره 20 سال میگذره صنام بزرگ میشه و عاشق آهیل پسر تنویر میشه تنویر هم زندان آزاد میشه ولی دیگر تنویر قدیمی نیست خوب شده و سر عقل اومده و اسمشو گذاشته بیگوم صاحبه خونه ای آتیش زده و زیا و اسدو کشته تعمیر میشه و آهیل اونجا زندگی میکنه تنویر میاد تو اون خونه وقتی یادش میاد صحنه مرگو حالش بد میشه همه به تنویر احترام میزارن و اون زن خوبی شده
عکس های یاش بازیگر سریال قبول میکنم رو امروز گذاشتیم
برای دیدن همه عکس های زویا و اسد به ادامه مطلب برین