دلیل اینکه خانوم ها نمیتونن خواستگاری کنن
دواج پیامبر اکرم(ص) با حضرت خدیجه(س) با پیشنهاد ابتدائی از جانب حضرت خدیجه(س)٬ مادر حضرت زهرا(س)و نادره ی زنان عالم٬بوده است و بنا به نقل «ابن هشام» ایشان خود علاقه به پیامبر و ازدواج با ایشان را اظهار و عرض کرد:«من به خاطر خلق و خوی تو حاضرم با تو ازدواج کنم.»
چه ایشان خود اظهار کرده باشد یا پیامی فرستاده باشد٬در هر صورت٬خواستگاری از سوی زنی هم چون خدیجه ـکه خواستگاران متشخص و بسیار و عمویی چون «ورقه»دانای عرب داشته ـ بسیار مهم است.از سوی دیگر٬طرف این خواستگاری مردی است که حضرت ابوطالب(ع)در حضور بزرگان قریش و عموی حضرت خدیجه فرمود:«برادرزاده ی من با هر مردی از قریش مقایسه شود٬بر او برتری دارد٬اگر چه ثروتی نداشته باشد.»
(سیره ی ابن هاشم٬ج۱٬ص۲۰۴)
در نقلی دیگر٬زنی خود را به پیامبر(ص)عرضه کرده و طلب ازدواج می کند و خداوند هم در قران کریم چنین طلبی را تایید می نماید که شرح این ماجرا به زودی در بحث آینده خواهد آمد.
چنین خواسته ای در زن و مرد یک امر طبیعی و ندای فطرت است و غریزه و نهاد آدمی آن را به خوبی می یابد؛گر چه طلب در زن به ناز و در مرد به نیاز جلوه میکند که نیاز مرد ناز است و ناز زن٬خود یک نیاز می باشد.
بنابرین٬خواستگاری از جانب دختر امری بر خلاف آفرینش نیست و طرح آن آسمان را بر سر انسان و جامعه خراب نمیکند؛همان طور که ازدواج ـ بر خلاف آنچه بعضی گفته اند ـ خرید وصال نیست و این وصال هم مال نیست تا لازم باشد که یکی از دو طرف خریدار و دیگری فروشنده باشد؛گرچه خواستگاری و ازدواج برای هریک از زن و مرد انگیزه های آشکار و پنهان متفاوتی دارد.
هم چنین باید دانست٬بر خلاف آنچه برخی پنداشته اند٬خواستگاری تکلیفی بر عهده ی مرد نیست ـ همان طور که اساسآ تکلیف هم نیست ـ بلکه این امر خود٬ظهور جلوهی وصال٬نمود انگیزه و اشتیاق خاطره و چهره ی ظهور عشق به مطلوب است.هر چند به سبب ابراز٬امتیاز غالب در طلب٬برای مرد باشد و زن با رضایت خویش آن را پذیرا شود٬تفاوتی در جلای وجود و اظهار نمود ندارد.تمام چهره های صوری٬نماد انگیزه صادقانه دل است و منافاتی با حرمت و عفاف زن ندارد و ضرر و زیانی هم بر او وارد نمی سازد؛زیرا پیشنهاد ٬تنها اعلام یک توجه است و الزام و محدودیتی در آن نیست؛چه زن ومرد یک دیگر را بپذیرند و یا رد کنند.این پیشنهاد از جانب هر که باشد و پاسخ آن هر چه باشد٬در هر حال٬منافاتی باآزادی عمل و سلامت برخورد فرد ندارد و عناوین و پیش فرض هایی که در برخی کتابها به عنوان سند و دلیل آمده .ما به طور پنهان و آشکار از بیشتر آنها یاد کردیم٬تمامی بی اساس است و ملاک علمی و پشتوانه دینی ندارد؛اگرچه دستهای از سر عدم توجه یا تقلید و خوش باوری آنها را دینی پندارند .