قسمت 29 رمان غروب عشق,رمان جدید,رمان عاشقانه,دانلود رمان غروب عشق

اطلاعات کاربری

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
موضوعات
اخبار
اخبار سیستان
اخبار گوشی
اخبار سینما و بازیگران
خبر مهم
قیمت ماشین
گالری عکس
بازیگران
عکس عاشقانه
عکس ماشین
ترول جدید
عکس خنده دار
لباس عروس
لباس خواب
عکس حیوانات
مدل مانتو
فوتبالی
شال روسری
لباس مجلسی
کارت پستال
خوانندگان
لباس جدید
مدل کت دامن
مدل کفش زنانه
مدل کت شلوار
مدل تاپ مجلسی
عکس کارتونی
عکس جدید
لباس نوزاد پسرانه
لباس نوزاد دخترانه
کت تک دخترانه
مدل مو
مدل انگشتر
مدل شلوار لی مردانه
مدل کیف پسرانه
مدل کیف دخترانه
کد پیشواز
کد پیشواز همراه اول
کد پیشواز ایرانسل
کد پیشواز رایتل
پزشکی
بیماری
زیبای صورت
فناوری و ترفند
ترفند موبایل
ترفند کامپیوتر
لب تاپ
بیوگرافی
بیوگرافی بازیگران مرد
بیوگرافی خوانندگان
بیوگرافی بازیگران زن
دانلود اهنگ
اهنگ غمگین
اهنگ مجلسی
نوحه
دانلود اهنگ جدید
فال
فال حافظ
فال انبیاء
فال تولد
مرکز دانلود
دانلود برنامه
بازی اندروید
بازي كامپيوتري
بازي اندرويد
فیلم ایرانی
مسابقات ورزشي
اس ام اس
خنده دار
حال گیری
تولد
روز مادر
روز پدر
روز زن
عاشقانه
اس ام اس به سلامتی
تبریکی
مناسبتی
اس ام اس تسلیت
اس ام اس رفاقتی
اشپزی
جدیدترین غذاها
انواع دسر
عاشقانه
عاشقانه جدید
رمان
جدیدترین رمان ها
دانلود رمان
رمان عاشقانه
داستان
داستان عاشقانه
داستان کوتاه
دارو های گیاهی
خواص روغن ها
خواص عرق ها
آرشیو
مطالب پربازدید
مطالب تصادفی
اموزش خصوصی کردن اینستاگرام اموزش خصوصی کردن اینستاگرام
زیباترین مدل درست کردن ارایش عروس زیباترین مدل درست کردن ارایش عروس
با این روش در  تلگرام طلایی دو اکانت داشته باشید با این روش در تلگرام طلایی دو اکانت داشته باشید
سری جدید عکس های عاشقانه 97 سری جدید عکس های عاشقانه 97
عکس جدید احمد مهرانفر و همسرش عکس جدید احمد مهرانفر و همسرش
فال روز پنج شنبه 9 آذر 1397جدید فال روز پنج شنبه 9 آذر 1397جدید
اموزش پیدا کردن گروه و جستجوی کانال اموزش پیدا کردن گروه و جستجوی کانال
روش جدید غیرفعال کردن تبلیغات موبوگرام روش جدید غیرفعال کردن تبلیغات موبوگرام
فال جدید روز پنج شنبه 22 آذر 1397 فال جدید روز پنج شنبه 22 آذر 1397
جدیدترن روش های کاشت ناخن با طراحی جدیدترن روش های کاشت ناخن با طراحی
جشنواره بهاره هندوها تا آمادگی ها برای مراسم اسکار جشنواره بهاره هندوها تا آمادگی ها برای مراسم اسکار
شیک ترین  ست زرد و مشکی جدید شیک ترین ست زرد و مشکی جدید
با این روش رفع ریپورت تضمینی و خارج شدن از بلاک تلگرام با این روش رفع ریپورت تضمینی و خارج شدن از بلاک تلگرام
عکس جشن تقدیر از رتبه های برتر فولیتو عکس جشن تقدیر از رتبه های برتر فولیتو
اموزش درست کردن شربت هل اموزش درست کردن شربت هل
روش های برای درمان جای سوختگی پوست روش های برای درمان جای سوختگی پوست
عکس های جدید و دیده نشده دیبا زاهدی و بیوگرافی مختصر عکس های جدید و دیده نشده دیبا زاهدی و بیوگرافی مختصر
خنده دار ترین  جوک های مردانه و پسرانه خفن و خنده دار خنده دار ترین جوک های مردانه و پسرانه خفن و خنده دار
چرا خانم ها زمان بارداری بد اخلاق میشوند چرا خانم ها زمان بارداری بد اخلاق میشوند
مدل لباس های شب یلدا سال 97 مدل لباس های شب یلدا سال 97
روش نگهداری كاج مطبق روش نگهداری كاج مطبق
اسان ترین روش اشتراک استوری برای دوستان نزدیک در اینستاگرام اسان ترین روش اشتراک استوری برای دوستان نزدیک در اینستاگرام
مدل های مانتو شیک متفاوت مدل های مانتو شیک متفاوت
تک عکس عماد طالب زاده به همراه پسرش تک عکس عماد طالب زاده به همراه پسرش
 درمان جدیدکبد چرب درمان جدیدکبد چرب
اموزش کامل ساخت دکمه شیشه ای در تلگرام اموزش کامل ساخت دکمه شیشه ای در تلگرام
سرم ویتامین سی لافارر سرم ویتامین سی لافارر
بهترین عکس های دیبا زاهدی و بیوگرافی بهترین عکس های دیبا زاهدی و بیوگرافی
ناموس کفتار واقعیت داره یا نه ناموس کفتار واقعیت داره یا نه
جدیدترین مدل آرایش عروس97 جدیدترین مدل آرایش عروس97
بیوگرافی جدید مونا کرمی + عکس بیوگرافی جدید مونا کرمی + عکس
تعداد طبیعی ریزش مو در روز چندتا باید باشه تعداد طبیعی ریزش مو در روز چندتا باید باشه
عکس های جدید سیمگه خواننده محبوب ترک عکس های جدید سیمگه خواننده محبوب ترک
خطای an error occurred در تلگرام از چیه خطای an error occurred در تلگرام از چیه
مدل شیک و پرطرفدار کت و کاپشن مردانه زمستانه جدید مدل شیک و پرطرفدار کت و کاپشن مردانه زمستانه جدید
خواص موثر هل خواص موثر هل
 قسمت آخر سریال ترکی خواهران و برادران چی میشه قسمت آخر سریال ترکی خواهران و برادران چی میشه
عکس های دیده نشده مهسا هاشمی بازیگر سریال بازی نقاب ها عکس های دیده نشده مهسا هاشمی بازیگر سریال بازی نقاب ها
آموزش آرایش صورت عروسکی آموزش آرایش صورت عروسکی
دانلود سریال خیلی قشنگ پوست شیر دانلود سریال خیلی قشنگ پوست شیر
فایده های چرت زدن فایده های چرت زدن
جواب جواد نکونام به بیانیه باشگاه فولاد خوزستان جواب جواد نکونام به بیانیه باشگاه فولاد خوزستان
اموزش کامل دیلیت اکانت تلگرام اموزش کامل دیلیت اکانت تلگرام
دلیل بچه دار نشدن رضا عطاران از زبان خودش مشخص شد دلیل بچه دار نشدن رضا عطاران از زبان خودش مشخص شد
با این روش حافظه قوی داشته باشین با این روش حافظه قوی داشته باشین
شیک ترین مدلهای سفره عقد و تزیینات جایگاه عروس و داماد شیک ترین مدلهای سفره عقد و تزیینات جایگاه عروس و داماد
روش جدید بدست آوردن لینک پروکسی و ارسال پروکسی برای دیگران روش جدید بدست آوردن لینک پروکسی و ارسال پروکسی برای دیگران
روش جدید ساخت برچسب نام در اینستاگرام روش جدید ساخت برچسب نام در اینستاگرام
دعا دعا
روش ساخت ربات در پیام رسان سروش با استفاده از ربات روش ساخت ربات در پیام رسان سروش با استفاده از ربات
آمار سایت
آمار مطالب
کل مطالب : 9592
کل نظرات : 1720
آمار کاربران
افراد آنلاین : 89
تعداد اعضا : 38

کاربران آنلاین

آمار بازدید
بازدید امروز : 3,810
باردید دیروز : 1,340
ای پی امروز : 393
ای پی دیروز : 154
گوگل امروز : 22
گوگل دیروز : 15
بازدید هفته : 25,944
بازدید ماه : 55,730
بازدید سال : 408,345
بازدید کلی : 15,166,721
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
کتابی که بعد خواندن منفجر میشود عکس (1419)
عکسهای خالکوبی عجیب غریب رویه بدن انسان های عجیب غریب (1574)
عکس لو رفته از جیگرهای خوب و بامزه ایرانی (2361)
عکس جدید به دست رسیده از دختر و پسرای پولدار ایرانی (2871)
عکس کودکی مرتضی پاشایی (1424)
کفش 800 میلیونی رو ببینید عکس (1897)
این شاگرد رستوران همه رو شگفت زده کرد عکس (2194)
فکر نکنم همچین ماشین عروسی دیده باشید عکس (2035)
عکس لو رفته دختر پسر لخت لخت روی تخت (5454)
غیر قابل باوره جوان ترین پدر مادر ایرانی عکس (2041)
محاله اتو کردن سینه دخترا دیده باشید عکس (3135)
عمرا همچین کیس کامپیوتری دیده باشید عکس (1204)
بهتون قول میدم علی صادقی رو اینجوری ندیدن عکس (1915)
گران قیمت ترین ساندویچ دنیا رو ببینید عکس (1230)
کار خیلی بد این دختر دانشجو در خانه اش (2940)
عکسهای خوشگل ترین دختران جهان که تا بحال ندیدید (3083)
عمرا این نمونه ته ریش دیده باشید عکس (1496)
عکس باور نکردنی لیلا اوتادی بدون ارایش (2434)
محاله لیلا فروهر رو با این چهره دیده باشید + عکس (1965)
شگفت انگیزترین مدل مو دنیا عکس (1438)
عمرا سحر قریشی رو اینجور دیده باشید عکس (3032)
آرشیو لینک ها
جستجو

کدهای اختصاصی
تبلیغات

رمان جدید و جالب غروب عشق قسمت 29

رمان جدید و جالب غروب عشق قسمت 29

باهزاربدبختی وپارتی بازی تونستیم بیاریمش تو…
مامان وبابا بعد بوسیدنم وسفارش به سپهر که مراقبم باشه رفتن هرچند به وجود سپهرهم احتیاجی نداشتم ….شب شده بود وبرف باز درحال باریدن بود از بعدازظهر که سپهر پیشم موند خیلی باهم حرف نزده بودیم سپهر پشت پنجره ایستاده بود
+سینا
چیزی نگفتم خودش ادامه داد
+چرا باعسل اون کارو کردی خونوادش شکایت کردن ازت بابا باکلی دوندگی تونست کاری کنه که نبرنت زندون وگرنه ازبیمارستان که مرخص میشدی میرفتی زندون داداش من ازهمه چی زندگیتون باخبرم عسل همون روز که بردمش دکتر همه چیو بهم گفت
نمیدونم چرااما احساس کردم باید باسپهر حرف بزنم
-اون روز لعنتی که رفتم درخونه سام تا عسلو ببینم قبلش شرکت بودم عصبی بودم از دستش صبحش احضاریش دستم رسیده بودساعت حدودای۱۱بود یه بسته دستم رسید کلی عکس از عسل باهمون پسرچندسال پیش تو پارک بود سپهرمطمئنم اگراون عکسارو ببینی باورت میشه من عاشق زنم بودم هیچی کم نذاشته بودم براش نمیدونم چرا اون کارو کرد خیلی داغون بودم رفتم در خونه سامی‌واون اتفاق افتاد…
+تواز کجا مطمئنی راست باشه
-از این جا که بیرون رفتیم عکسارو نشونت میدم مطمئنم باورت میشه همون روز عسل برام مرد اما حالا آرزومه حالش خوب شه چون عذاب وجدان دارم مطمئنم خداخودش تقاصشو میده
+اون صیغه نامه ها؟؟
-از دروغ خوشم نمیاد اولیش واقعی بود مال دوران مجردیم بود اما دومی جعلی اونو میدونم کار پرنیانه دارم براش هم
-شاید کسی داره زندگیتونو بهم میزنه
+نه بابا عکساروببینی باورت میشه
اونشب کلی باسپهر دردودل کردیم از عشقم به عسل گفتم از تنفرم ازاینکه اگه حالش خوب شه بعد طلاق نفسو پیش خودم نگه میدارم وخیلی حرفای دیگه سپهر میگفت خونواده ی عسل تو بیمارستانن اما هیچکدوم نیومدن اتاق من دیگه هیچی برام مهم نبود فقط نفس تنها موجود مهم زندگیم بود…
روز بعد نزدیکای ظهر ازبیمارستان مرخص شدم وبه خونه مامان رفتم نفس انقدر غرق خوشی بودن من بود که کمتر بهونه ی مادرشو میگرفت بچم فهمیده بود که چه بخواد چه نخواد باید تحمل کنه سپهر هنوزم فکر میکردمن اشتباه میکنم برای همین رفته بود شرکت که عکسارو بیاره ناهارو خورده بودیم ومن ونفس تواتاق مجردیم بودیم نفس تو بغلم دراز کشیده بود براش قصه میگفتم وکمابیش خوابش برده بوددراتاق زده شد وبعد قامت سپهر نمایان
+سلام
-سلام چیشد دیدی ؟
+باورم نمیشه
-ولی توام فهمیدی که حقیقت داره
+یعنی عسل۵سال تو زندگی مشترکتون بهت خیانت کرده
باتاسف سری تکون دادم نفس خوابش برد پتوروروش کشیدم
-هه اون پیش خودش فکر میکرد واسه خاطر بچه بخشیدمش اما چیزی که تو دل من بود قدرت عشقی بود که بعد سه ماه بایه تلنگر کوچیک به عقلم مسلط شد باعث شد دوباره خر شم بهش اطمینان کنم عاشقش شم حتی بیشتر ازقبل
سپهر دستی توموهاش کشید
+نمیدونم چی بگم
از قیافش معلوم بود کلافست باگفتن یه ببخشید ازاتاق بیرون رفت نگامو به نفس دوختم به موهای خرمایی خیلی روشنش به مژه های بلندش بیشترازهمه جا نگران تکلیف اون بودم…..۴هفته از ترخیصم ازبیمارستان گذشته بود برگشته بودم سرکار نفسم وقتایی که نبودم میذاشتم مهد تواین مدت خونه مامان بودیم نمیخواستم بهونه عسلو بگیره هرچند این بچه کوتاه بیانبود….مشغول عقدقرارداد بایه شرکت مهندسی بودم که برای بارششم موبایلم زنگ خوردسپهر بود نمیدونستم چیکار داره دیگه کلافه شدم عذرخواهی کردم ورفتم ازاتاق بیرون جواب دادم
+چیه سپهر وقتی جواب نمیدم لابد کار دارم
-سینا بیاخونه
+چراچه خبره
-عسل اومده
باشنیدن اسمش شوکه شدم
+عسسسسل؟؟؟
-آره یه هفته ای میشه حالش خوب شده اومده دنبال نفس
+دنبال نفس ؟؟؟چه غلطا مگه خواب ببینه بچمو بهش بدم
-سنگدل نباش بذار حداقل ببینتش عسل ونفس هردوالان بهم احتیاج دارن
+نمیدونم سپهر راه میافتم الان
بعد خداحافظی از سپهر گوشی رو قطع کردم تمرکزم بهم ریخته بود نمیتونستم شرکت بمونم کارارو به امیر سپردم وبعد عذرخواهی از شرکت بیرون زدم وبه سمت مهد نفس رفتم وبعد از تحویل گرفتن نفس از مهد راه افتادم به سمت خونه نفس همش از اتفاقای که تو مهد افتاده بود میگفت ولی من اصلا نمیفهمیدم چی میگه رسیدیدم خونه ماشینو بردم پارکینگ وبعد پیاده شدم نفسو تو بغلم گرفتم وسوار آسانسور شدم نمیدونستم چطور باید با عسل برخورد کنم فکرارو بیرون ریختم واز آسانسور بیرون اومدم درو باز کردم ورفتم داخل نفس شروع به ورجه ورجه کرد ومجبور شدم بذارمش زمین
+سلااااااام مامان جون عموسپهرجونم کجایین …إههه ماما…
پس دیدیش خودمو به سالن رسوندم صدای گریه ی عسل باعث شد سرمو بلند کنم نفسو تو بغلش گرفته بود وگریه میکرد
-دختر خوشگلم زندگیم حالت خوبه عشق من…
خیلی لاغر شده بود انگار نمیشناحتمش مامان باسینی چایی دستش ازآشپزخونه دراومد چشمم که بمن افتاد سری تکون داد
چراهمه فکر میکردن من مقصرم سپهر ازاتاقش بیرون اومد وبه سمت مااومد
+سلام
باسرجواب سلامشو دادم عسل از نفس جدا شد وایستاد وسرشو بلند کرد وبه چشمام زل زد اخمهام توهم رفت نگاش پراز بی تفاوتی بود سردسرد پراز نفرت
-اومدم حرف بزنم باهات
پوزخندی زدم
+چه حرفی داریم ما باهم.؟؟
*«عسل»*
-اگه بخاطر نفس نمیبود صدسال اینجا نمیومدم جوری بامنت بهم نگاه میکرد که انگار من هنوزم عاشقشم خبر نداشت باتمام وجود ازش متنفر بودم از مردی که زندگیمو به گند کشید از مردی که یه روزی عاشقش بودم وحالا ازحماقتم پشیمون…
مثل خودش باپوزخند نگاش کردم
-ماااا؟؟نه آقا سینا من وشما…حرفیم نداریم باهم درمورد بچم باهات حرف می زنم
+بچه ات…..؟؟؟
وشروع به خندیدن کرد اول آروم وبعد باصدای بلند
خندش رومغزم بود خاله سیمین غرید
+سینااا
-میشه شما دخالت نکنی مادرمن ببخشیدا اما زندگی خودمه نفس جون دختربابا با عموسپهر برو تواتاق بازی کنین
+پس مامانی چی میشه
-هیچی نمیشه توبرو
نفس بااکراه دست سپهرو گرفت ورفتن تواتاق…
خاله سیمینم سرشو تکون داد ورفت به سمت آشپزخونه…
اخمهاش همونطور توهم بود
چقدر آشغال بود که حالمم نمیپرسید بعدازبهوش اومدنم ومرخص شدنم ازبیمارستان ازبابا خواستم شکایتشو پس بگیره نشست منم ناخودآگاه نشستم
+خب؟؟
مثل خودش نگاش کردم
-خب چی؟؟؟
+هه بچتو میخوای
تمام نفرتمو توکلامم ریختم
-ازت متنفرم
+مثل من
-پس طلاقم بده
+هفته پیش دادگاه داشتیم که شما حالت خوب نبود بوقتش مطمئن باش کوچیکترین صبری نمیکنم وطلاقت میدم
ازلحنش بغضم گرفت اما قورتش دادم نباید ضعف نشون میدادم…
-بچمو میخوام
+توإه هرزه بچه میخوای چکار
خیلی بهم برخورد داد زدم
-خفه شووو
+چیه اسم آقای جدیدتون میاد جوش میارین ؟؟؟اوه نه ببخشید شاید اون قدیمی بوده ومن یه مدت کوتاه واسه خوش گذرونیت
داشت دیوونم میکرد
دستمو روگوشم گذاشتم وچشمامو بستم
-خفه شووووووو خفه شووو عوضی
+صداتو بیار پایین اینجا اون هرزه خونه ای نیست که توش میری ودادوقال میکنی..
بغض گلومو میسوزوند
اشکام ناخودآگاه ریخت با پشت دست پاکشون کردم لعنتیاالان وقت ریختن نبود
-بچمو بهم بده فقط
+کور خوندی خانوم نفس طبق قانون دادگاه تا۷سال پیش تو میمونه که اون حقم من باروکردن مدرک هرزگیت ازت میگیرم…
ازجام پاشدم وکیفمو برداشتم
-خیلی پست فطرتی
چشمکی زد
+حالا کجاشو دیدی
-آشغال کثیف
اگه بیشتراونجا میموندم خفه میشدم باعجله بیرون زدم وسوار ۲۰۶ام شد بغضم ترکید وباصدای بلند گریه کردم…
من بچمو میخواستم امااون آشغال داشت بادوز وکلک میگرفتش من بی نفس میمردم خدایا من که نه خیانت کرده بودم نه دست از پا خطا سینا داشت روخیانت خودش سرپوش میذاشت ومنو مقصر میکرد اون عکسای مزخرفی رو که نمیدونم از کجا آورده بود رو به همه نشون داه بود حتی به خانواده من اوناهم انگاری باورشون شده بود رفتار همشون جز سام باهام سنگین شده بودند ماشینو روشن کردم وراه افتادم اشکام بی وقفه میریخت وباپشت دست پسشون میزدم پخشوزدم وبعد رد کردن چند ترک وصدای مجید خراطا توماشین پیچید
«آهنگ توآزادی ازمجید خراطا»
+دیگه از مهربونیات ازاین حس تو دلسردم
درسته پیشمی اما تورو یک عمره گم کردم
اگر رفتی نیاریادت چه قولایی بمن دادی
بفکرمن نباش اصلابروعشقم توآزادی..
همیشه بدرقت بودن همین چشمای مرطوبم
بروهرجابدون من توخوش باشی منم خوبم
فقط میری یه کاری کن که انگار از خدامونه
یه کاری کن بگن مردم که تقصیر دوتامونه
هق هقام بلندشده بود حالامیفهمیدم من حتی ازسینای خائنمم متنفرنبودم اما اون مصمم بود طلاقم بده…
صدای خراطا آتیشم میزد
+اگرگفتن فلانی کوجواب مردمو داری
بگورفتم سفراصلا بازم کن آبروداری
خودم توخودم حیرونم که من چه طاقتی دارم
دوباره من نمیدونم باهات چه نسبتی دارم
من چطور بی دخترم دوموم میاوردم خدایا تقدیر سیاه من چرااین شکلیه
+نه میتونم بگم حبسی نه میذارم رها باشی
نه بامن فکرت آرومه نه میتونی جداباشی
بهم خوبی نکن شاید بیافتی ازسرم ساده
داره میگیرتت ازمن همونی که توروداده
چقدرباید بمونم تابشه عشقت فراموشم
لباسم عطرتتو میده دیگه حیفه نمیپوشم
واسم عادت شده عشقت دلیل بودنم باشه
میخوام باز بعد هردعوا گناهت گردنم باشه
دلم لک میزنه واست زمانی که ازم دوری
ولی درخاطرم هستی دیگه اینجاشو مجبوری
اگرحرف حرف من باشه هنوزم مردومغرورم ولی میرم که خوش باشی دیگه اینجاشو مجبورم…
مردنبودم مغرورم نبودم من که غرورمو واسه سینا خورد کرده بودم مگه گناه من جز عاشقی بی حدچی بود هه نزدیک عید بود خوشبحال مردم چه دل خوشی داشتن تمام ۵سال عیدیو که باسینابودم تو ذهنم مرور کردم من چطور نبودتو تحمل کنم آخه نامرد من که خائن نیستم نمیدونم چرااومده بودم بام تهران برفا آب شده وهوا بهترشده بود از ماشین پیاده شدم…اشکامو پاک کردم رفتم همونجایی که هزاران بار با سینا اونجا رفته بودیم…سینا..سینا لعنت بهت تو چه کردی بامن که نمیتونم بااین بلاهایی که سرم آوردی بگذرم ازت عین دیوونه ها شدم حتی باخیانتت..باتهمتت
این وقت روز خیلی شلوغ نبود اینجا شباش قشنگ بود امامن نمیدونم اینجا چیکار میکردم چشمم به رستوران رشا افتاد جایی که بارها با سینااونجا رفته بودیم همه جارو نگاه کردم انگار داشتم اون لحظه هایی که باسینااونجا بودمو میدیدم حالم بد شد به سمت ماشین رفتم این محیط برام خفقان آوربود راه افتادم سمت خونه ….وقتی رسیدم بعد پارک ماشین رفتم تو مامان وبابا نشسته بودن وداشتن میوه میخوردند..
+سلام
بابا-سلام دخترم خوبی
مامان+سلام عزیزم
امامن بخوبی سردی لحنشونو حس میکردم
بابا-چیشد باباجان نفسو دیدی
+آره
حوصله جواب به سوال نداشتم راه افتادم به سمت اتاقم روی تخت نشستم صدای زنگ اومد حتما سامی بود جزءاون هیچکی اینجا نمیومد بعد چند دقیقه صدای سپهررو شنیدم این اینجا چکار میکرد دراتاق بازشد ونفس اومد تو خداااای من اینجا چکار میکرد
+سلام مامانی
-سلام عشقم بدوبیاببینم
به سمتم دوید وخودشو توبغلم فرو کرد بخودم فشارش دادم
-چطور اومدی اینجا همه کسم
+به کسی نگیا اما ژیادگلیه کلدم بابایم به عمو سپهر گفت بیالتم ایجا
-الهی قربونت برم
وباز بوسیدمش
بااینکه درباز بود اماسپهر ضربه ای به در زد نگاش کردم وازجاپاشدم وسلام کردم
-باید حرف بزنیم عسل
+نفسی بروپیش مامان عاطفه من وعمو سپهر صحبت کنیم باهم بعد میام پیشت
-چشم
وبعد دوان دوان رفت بیرون سپهر درو بست واومد تو روتختم بافاصله کنار من نشست
-چراعسل
+چی چرا؟
-خیانت به سینا
بغضم ترکید واشکام ریخت
+سپهر توام باور کردی بقران من خیانت نکردم بجون سی…
حرفمو خوردم
+بجون نفس قسم
-اون عکسا همه چیو ثابت کرده ازاینا گذشته سینا اون پسره رو پیداکرده میخواد آخرین امیدشم از دست نده امشب باپسره میایم اینجا که روبرو کنین
+سپهررررر
-عسل من گیجم بخدااما اون عکسا واقعی واقعین ازاین مطمئنم شب همه چی ثابت میشه
ازجاش پاشد
-نفس بیقراری میکرد سیناهم خواست تا شب بذارمش اینجا
+یعنی تونمیخوای بمن کمک کنی سپهر
-چرا نخوام اما عسل همه چی یه پاردوکس بوجود آورده منم گیجم فعلا باید برم شب میبینمت خداحافظ
از دربیرون رفت
خدایا خدایا چراهیچکی حرف منو باورنمیکرد…
من چقدر تنها بودم خیلی سخت بود حتی خانوادمم درک نمیکردن آرینی که اون همه روش حساب میکردم رابطش خیلی باهام سردشده بود انگاری اونم خیانت خواهرشو باور کرده بود تو دنیای که پدرم مادرم برادرم حرفمو قبول نداشتن من چه توقعی ازیکی مثل سینا داشتم دیگه امیدی به زندگی نداشتم سینا که منو نمیخواست فقط نفسو تواین دنیا داشتم اگه نفسم باخودخواهی ازم میگرفت خودمو میکشتم


نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها : خلاصه قسمت اخر رمان غروب عشق , قسمت اول تا اخر رمان غروب عشق , رمان میخوام , رمان جدید میخوام , قسمت جدید رمان غروب عشق , دانلود رمان جدید غروب عشق , نویسنده رمان غروب عشق , غروب عشق قسمت 29 , قسمت اول تا29 رمان غروب عشق , قسمت اول تا اخر زمان غروب عشق , اخر رمان غروب عشق چی میشه , قسمت بیست نهم رمان غروب عشق ,
بازدید : 345
تاریخ : چهارشنبه 05 اسفند 1394 زمان : 12:35 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)
آخرین مطالب ارسالی
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش