پای غرورم وسط بیاید
فقط یک کلمه میگویم به درک
لحظه هایی هست که دلم واقعا برایت تنگ می شود .
من اسم این لحظه ها را " همیشه " گذاشته ام .
خواص واقعا موثر و مفیدخواص گلپر برای بدن
خواص واقعا موثر و مفیدخواص گلپر برای بدن
خواص واقعا موثر و مفیدخواص گلپر برای بدن
خواص واقعا موثر و مفیدخواص گلپر برای بدن
خواص واقعا موثر و مفیدخواص گلپر برای بدن
خواص واقعا موثر و مفیدخواص گلپر برای بدن
خواص واقعا موثر و مفیدخواص گلپر برای بدن
از نفخ معده جلوگيري ميكنم. بهترين دارو براي معالجه هيستري هستم. تحريك كننده اشتها بوده و دستگاه هاضمه را تقويت ميكنم. در ريشه من خواص بيشماري نهفته، اگر از تشنج و ناراحتيهاي عصبي رنج ميبريد از من استفاده كنيد...
فارسي من «انگدان» است ولي عدهاي آن را معرب كرده «انجدان» ناميدهاند. من دو نوع دارم، يكي خوشبو كه به آن گلپر، و كولاپر و به تركي «بالدرغان» ميگويند و اعراب به ريشه آن «محروث» نام گذاشتهاند. در كتب مختلف از آن به نامهاي انجدان ابيض، انگدان سفيد، انجدان طيب، انگدان خوشبو، گياه حلتيت طيب، گياه حلتيت سفيد و اسفندليون ياد شده است (حلتيت صمغ انجدان است كه در آخر خود را معرفي خواهد كرد). نوع دوم من انجدان بد بواست كه به آن گياه انغوزه، گياه انگژد، گياه انگشت گنده، گياه حلتيت منتن (منتن در لغت عربي به معني بد بو است) گياه حلتيت سياه ميگويند. نوع خوشبوي من در همه كوهستانهاي ايران خصوصا دامنه البرز و قسمتهاي شمالي شميران، گچسر، رودبار قصران، جاده شمشك و مغرب ايران به عمل ميآيد و نوع بد بوي من در جنوب شرقي ايران، استان فارس و كوههاي خراساس بطور خودرو به عمل آمده از صمغ آن كه انغوزه و انگژد خوانده ميشود، جهت صادرات استفاده ميكنند، ولي به صمغ نوع خوشبوي من كه مفيدتر است، در حال حاضر توجهي نميشود.
بهترين نوع من در نقاط كوهستاني ايران به عمل ميآيد و انواع ديگر از من در بعضي از كشورهاي آسيايي و افريقايي ديده ميشود و يك نوع سوم به نام انجدان رومي است كه خواص زيادي داشته و در ايران ديده نشده است. ميوه نوع معطر من پس از رسيدن به شكل پولك نازكي در ميآيد كه آن را كوبيده، با انار، يا سيب زميني پخته و يا باقلاي پخته ميخورند تا از ايجاد نفخ آنها جلوگيري نمايد.
با ساقه و برگ آن ترشي گلپر درست ميكنند. من بادشكن بوده، نفخ و ناراحتيهاي دستگاه هاضمه را از بين ميبرم. من ضد عفوني كننده بوده و پادزهر سموم هستم. ضد تشنج، ضد كرم و ضد حشرات ميباشم
ادامه مطلب بقیه
دانلود آهنگ جدید و باور نکردنی علیرضا بلوری بنام به حال خوبم شک نکن
دانلود آهنگ جدید و باور نکردنی علیرضا بلوری بنام به حال خوبم شک نکن
دانلود آهنگ جدید و باور نکردنی علیرضا بلوری بنام به حال خوبم شک نکن
دانلود آهنگ جدید و باور نکردنی علیرضا بلوری بنام به حال خوبم شک نکن
دانلود آهنگ جدید و باور نکردنی علیرضا بلوری بنام به حال خوبم شک نکن
دانلود آهنگ جدید و باور نکردنی علیرضا بلوری بنام به حال خوبم شک نکن
دانلود آهنگ جدید و باور نکردنی علیرضا بلوری بنام به حال خوبم شک نکن
دانلود آهنگ جدید و باور نکردنی علیرضا بلوری بنام به حال خوبم شک نکن
دانلود ادامه مطلب
روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا میزند،
او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد،
اما عقرب انگشت اورا نیش زد.
مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد،
اما عقرب بار دیگر او را نیش زد.
رهگذری او را دید و پرسید:
برای چه عقربی را که نیش میزند نجات میدهی؟
مرد پاسخ داد: این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم.
دانلود فیلم ایرانی واقعا جدید حاشیه
دانلود فیلم ایرانی واقعا جدید حاشیه
دانلود فیلم ایرانی واقعا جدید حاشیه
دانلود فیلم ایرانی واقعا جدید حاشیه
دانولد فیلم در ادامه مطلب
عکسهای واقعا جدید و خفن سحر قریشی در سال94
عکسهای واقعا جدید و خفن سحر قریشی در سال94
عکسهای واقعا جدید و خفن سحر قریشی در سال94
عکسهای واقعا جدید و خفن سحر قریشی در سال94
عکسهای واقعا جدید و خفن سحر قریشی در سال94
قسمت اول رمان قرار نبود واقعا رمان پر طرفداری هست
صدای آهنگ آنشرلی بلند شد. سرم داشت منفجر می شد. دستم رو از زیر پتو بیرون آوردم و روی عسلی کنار تخت کشیدم. صدا لحظه به لحظه داشت بلند تر می شد و من لحظه به لحظه عصبی تر می شدم. بالاخره دستم خورد به گوشیم. چنگش زدم وکشیدمش زیر پتو. یکی از چشمامو به زور باز کردم و دکمه قطع صدا رو زدم. صدا خفه شد. نمی دونم چرا آهنگی رو که اینقدر دوست داشتم گذاشته بودم برای آلارم گوشیم. دیگه داشتم از این آهنگ متنفر می شد. ساعت چند بود؟ هفت صبح. لعنتی! خوابم می یومد دیشب تا صبح داشتم چت می کردم و تازه دو سه ساعت بود که خوابیده بودم. این چه قرار کوفتی بود که من با دوستام گذاشته بودم؟ انگار مرض داشتم! با غر غر از جا بلند شدم و کش و قوسی به بدنم دادم. نگاهم به در و دیوار بنفش اتاق افتاد. همه دیوارها با کاغذ دیواری بنفش پوشیده شده بود و بهم آرامش می داد. در حالی که لی لی می کردم تا خورده چیپس هایی که از دیشب کف اتاق پخش شده بود و حالا چسبیده بود به پایم جدا شود کنار پنجره رفتم و با ضرب گشودمش. باد سرد توی صورتم خورد و لرزم گرفت. با خشم خم شدم و چیپس ها را از پایم جدا کردم و غر غر کردم:
- لعنتی!صدای زنگ گوشیم بلند شد. اینبار آهنگ ملایمی از کریس دی برگ بود. لب تخت نشستم و گوشی رو که زیر بالش چپونده بودم در آوردم. صورت دلقکی بلنفشه روی صفحه چشمک می زد گوشی را در گوشم گذاشتم و گفتم:- بنال ...- اه باز تو صبح زود پاشدی اعصابت مثل چلغوز شد؟- هر چی باشم بهتر از توام که ... - من که چی هان؟خندیدم و گفتم:- قیافه ات شبیه چلغوزه!صدای جیغ جیغویش بلند شد:- بیشعووووووووووور! تو هنوز اون عکس روی گوشی نکبتتو عوض نکردی؟ خیلی خرییییییی من می دونستم این عکس اتو می شه تو دستای توی خرچسونه.خوابیدم روی تخت و گفتم:- بنفشه جون سگ بابات حال ندارم از خونه بیام بیرون. تازه حالا از اتاق که برم بیرون اعصابمم چیز مرغی می شه چون با بدختی باید ماشین دودر کنم.- ترسا خیلی خری! هیجانش به روزنامه اشه!- آخه کثافت ...صدای بوق پشت خطی مانع از ادامه حرفم شد. بنفشه گفت:- صدات قطع شد.- خف بابا پشت خطی دارم. بنفشه رو گذاشتم تو لیست انتظارو و جواب شبنمو دادم:- هان؟- هان و درد تو گور خواهر جوون مرگت!- وا خاک تو سرت کنم الهی با خواهر من چی کار داری؟- بسکه تو بی شعوری! اول صبحی گوشیو بر می داری بگو جوووووونم ... تا منم یه حال اساسی بکنم با اون صدای ناناز تو ...- خیلی عوضی شدی شبنمااااا ... برو با صدای بابات ... استغفرالله!غش غش خندید
بقیه ادامه مطلب
عکسهای جدیدترین مدل کفش پاشنه بلند چند لحظه ای است تهیه شده و
توانستیم برای شما در این سایت قرار بدهیم
حواسمون باشه دل آدما شیشه نیست
که روی اون «هــا» کنیم
بعد با انگشت قلب بکشیم
بعد وایسیم آب شدنش رو تماشا کنیم و کیف کنیم
رو شیشه نازک دل آدما اگه قلبی کشیدی باید مردونه پاش وایستی …
برچسب ها : رویای من و تو , زمان عاشقی , غم کده عشق , حرفای احساسی , جملات ارزنده , دل تنگی , غگینی , حساس و عشق , سایت تفریحی , رزبلاگ , عکس عاشقانه سری جدید , شیشه دل , شیشه عشق ,داستان کوتاه ازدواج نکردن خیلی داستان قشنگی است حتما تا اخر بخونیدش
چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدندکه:
(( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)).
رفتم خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم: دیپلم تمام! گفت: بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه.
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشم، رفتم خواستگاری. پدر دختر پرسید: خدمت رفته ای؟ گفتم : نه هنوز. گفت: مرد نشد نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی.
چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش