رمان جدید و پرطرفدار غروب عشق قسمت 13
رمان جدید و پرطرفدار غروب عشق قسمت 13
رمان جدید و پرطرفدار غروب عشق قسمت 13
زیو من میدونم وتو
-باشه هر چی توبگی
همین که قراربود مامانو ببینم واسم کافی بود
+حالام پاشو
پاشدم به سمت دررفت وبازش کرد دستشو دور کمرم حلقه کرد دیگه هیچ حسی بهش نداشتم میدونستم بخاطر آرینه کاراش باهم بیرون رفتیم
و من ازش جداشدم وکنار آرین نشستم دستشو انداخت دور گردنم
+بهتری عزیزم
خندیدم
-خوبم
+چرا مریض شده بودی
-آب وهوای اونجا ساز گاری نداشت باهام
+کی برگشتین
سینا جواب داد
-دیروز غروب جات خال خیلی خوش گذشت
دریا باظرف میوه وشیرینی اومد ومشغول پذیرایی ازآرین شد ورفت تو آشپزخونه
بقیه ادامه مطلب....