داسان بسیار زیبا و جالب عاشقانه که امروز اماده کردهایم رو برای شما دوستان عزیز گذاشته ایم
هر روز جدیدترین رمان وداستان هارو در این سایت بزرگ ببینید
پسری عاشق دختری بود دختر همیشه به او جواب رد میداد.
یه شب پسر تصمیم گرفت عشق خودشو ثابت کنه …..
به دختره گفت یا مال من باش یا خودکشی میکنم دختره سر حرفش بود و باز هم جواب رد داد
پسر بعد از شنیدن جواب منفی به خودش بنزین تزریق کرد و تا چند هفته به کما رفت بعد از مدتها بهوش اومد همون روز دختر رو بالای سرش دید که به ملاقاتش اومده بود دیگه عشق اون پسر به نفرت تبدیل شده بود چاقوی جراحی رو برداشت تا دخترو بکشه تو راه رو بیمارستان دنبال دختر میدوید تا آخر سالن بیمارستان دختره رو گرفت
.
آقا تا چاقو جراحی رو برد بالا که بزنه به قلب دختره یهو پسره بنزین تموم کرد حالا پمپ بنزینم اون نزدیکیا نبود هیچی دیگه هیچکسم تو این گرونی بهمون بنزین نداد دختره خیلی شانس آورد
خلاصه خدا رو شکر عمه هم ندارم به روحم هیچ اعتقادی ندارم
منبع tanzgo
پایگاه تفریحی شاپرک
درباره : داستان عاشقانه ,این نظر توسط غزل در تاریخ 1393/04/29 و 20:44 دقیقه ارسال شده است | |||
|
هه هه هه خیلی با حال بود لایکککککککککککککک بشدت![]() ![]() |