رمان جدید گل مریم من یکی از بهترین رمان های است که تابحال خوندمش
خیلی و واقعا قشنگه نخونید از دستتون رفته دوستان شمارتونو بزارید قسمت نظرات واسم
تا هر روز جدیدترین رمان ها رو واستون ارسال کنیم
و قسمت 3 این رمان رو گذاشتم
وقتي رفتارهاي شاهرخ و اميري رو مقايسه ميكنم زمين تا اسمان باهم تفاوت دارن .اميري طوري با ادم رفتار ميكنه كه از مصاحبتش لذت ميبرم برعكس شاهرخ كه فقط ميخوادتحقيرم كنه حالا چه لذتي ميبره خدا داند ميدونم ميخواد مثل بقيه زنها تو مشتش باشم به زانو در بيام كه اين ارزو رو مثل ارزوهاي برزگ من به گور ميبره.
صبح با صداي خدمتكار بلند شدم ميگويد:خانم يه اقايي بسته اوردن ميگن فقط به شما تحويل ميدن .
باعجله رفتم كسي منونميشناسه كه برام بسته ارسال كنه نكنه از طرف شاهرخ ازش هيچي بعيدنيست فقط ميخوادمنو بچزونه.
كناردرميايستم:بفرماييداقا.
مرد:شمارويا معيني هستين.
ميگويم:بله اين بسته از طرف چه كسي؟
مرد:من ازطرف اقاي اميري هستم كتابهاي
داستان بسیار زیبا و جالب عاشقانه که امروز اماده کردهایم رو برای شما دوستان عزیز گذاشته ایم
هر روز جدیدترین رمان وداستان هارو در این سایت بزرگ ببینید
پسری عاشق دختری بود دختر همیشه به او جواب رد میداد.
یه شب پسر تصمیم گرفت عشق خودشو ثابت کنه …..
به دختره گفت یا مال من باش یا خودکشی میکنم دختره سر حرفش بود و باز هم جواب رد داد
بقیه را در ادامه مطلب ببینید