رمان سارق عاشق واقعا بسیار رمان قشنگی است که برای شما گذاشتم نظر خوبتون رو هم بزارید
ماه همیشه جدیدترین ها رو برای شما فراهم میکنیم
گفت کجا؟
-چی کجا؟ خب دارم فرار میکنم نکنه میخوای وایسم تو رو تماشا کنم؟
-همش تقصیر تو هست الان گیر افتادیم بعد میخوای فرار کنی؟
-به من چه خودت پریدی وسط نقشه ام
-الان وقت دعوا نیست باید ی جوری فرار کنیم
-بگو کم اوردم دیگه
-اصلا تقصیر منه نگران توام
-هه من که داشتم فرار میکردم
باشه پس...
بقیه حرفشو نتونست بزنه چون داشتن میومدن داخل دستمو گرفت دوید سمت پله ها رفت داخل ی اتاق. ی اتاق نسبتا بزرگ بود با ی تخت و ی میز ارایشی کنارش ی کمد بزرگ هم اون سمت اتاق بود. گفتم:
-میشه بگین اومدیم اینجا چیکار؟الان بدتر گیر میافتیم
-میشه 2 دقیقه حرف نزنی؟
-فکر نکنم به کسی مربوط باشه
-لجباز
اینو گفتو رفت در کمدو باز کرد گفتم:
-نکنه قصد داری تو کمد بشینی؟
-نکنه قصد داری گیر بیافتی؟
کمد بزرگ بود واسه همین جامون میشد. بالاجبار رفتم کنارش نشستم در کمدو بست
گفتم: بار اخرت باشه دستمو گرفتیا الانم چون در خطر بودم چیزی نگفتم
-چندان تهفه ای هم نیستی که بخوام دستتو بگیرم
-اره جون خودت پس چرا دستمو گرفتی؟
-بس کن دیگه ممکنه یکی بیاد
-همش تقصیر تو هست الان گیر افتادیم اگه مثل اسب نمیپریدی تو نقشه ام اینجوری نمیشد
-اولا هنوز که گیر نیفتادیم دوما اسب خودتی مودب باش در ضمن اگه تو نبودی الان کارو تموم کرده بودم
-فکر کردی اگه تو نبودی من گیر میفتادم؟
-معلومه. چون دختری از دخترا نمیشه بیشتر از این انتظار داشت
-ولی از پسرا اصلا نمیشه انتظار داشت
-زبونت خیلی درازه بهت ادب یاد ندادن؟
-همون اندازه که به تو یاد دادن به منم یاد دادن
-بحث کردن با تو بی فایده هست
-پس بحث نکن مگه مجبوری؟
صدای باز شدن در اتاق اومد مجبور شدیم ساکت بشیم از داخل سوراخی که رو کمد بود میتونستم بیرونو ببینم ی دختر اومد داخل اروم گفتم:
-میگما من عطسه ام میاد
-فقط کافیه عطسه کنی من میدونم و تو
-من نگفتم که نظر بدی فقط خواستم خبر بدم که اماده باشی
-نکنه میخوای به کشتنمون بدی
-تو هرجور میخوای فکر کن به منم ربط نداره چون عطسه هست زبون نمیفهمه که هروقت بخواد میاد
-از من گفتن بود فقط کافیه عطسه ک...
نتونست حرفشو ادامه بده چون ی دفعه عطسه کردم خب به من چه خودش اومد داشت مثل گودزیلای خشمگین نگاهم میکرد فکر کنم الان میمیرم دختره کتشو بیرون اورد انداخت رو تخت اومد بیاد طرف کمد ببینه چی بوده من از ترس داشتم میمرم اونوقت این اورانگوتان داشت واسم خط و نشون میکشید
دختره داشت نزدیک میشد که گوشیش زنگ خورد رفت گوشیشو جواب بده بعدم از اتاق رفت بیرون ی نفس عمیق کشیدم
-شانس اوردی گوشیش زنگ خورد وگرنه نمیدونستم چی کارت میکنم
-اگه گوشیش زنگ نمیخورد که گیر میفتادیم بعد مثلا میخواستی چی کار کنی
-نه دیگه تا قبل از اینکه گیر بیفتیم خودم میکشتمت که راحت بشم
-منم می ایستادم نگاهت میکردم که بکشیم به من میگن فری کله خراب
-واقعا هم که کله ات خرابه اصلا مغز نداری
اینو گفتو بعدم شروع کرد به اروم خندیدن
-هر هر خر بخنده
-سگ به تماشا
بازم شروع کرد به خندیدن ولی نباید کم میاوردم واسه همین گفتم
-من به جز خر چیز دیگه ای نمیبینم مگر اینکه سگ بودی من اشتباهی گفنم خر البته فرقی هم نداره حیوون حیوونه
ایندفعه نوبت من بود شروع کنم به اروم خندیدن... از عصبانیت قرمز شده بود اومد ی چیزی بگه که سرش محکم خورد به کمد قیافش واقعا دیدنی بود دوتامون قرمز شده بودیم با این تفاوت که من از خنده اون از عصبانیت
از بس دعوا کرده بودیم اصلا یادمون نبود که کجا هستیم نمیدونم چقدر گذشته بود که دختره بازم اومد داخل و رفت سمت تختش که بخوابه
-خیلی گرمه
بهش گفتم:از بس چاقی
-من کجام چاقه هیکلی هستم از توی لاغرمردنی کوتوله هم بهترم
-از کی تا حالا قد 170 شده کوتوله؟ تو زیادی نردبونی به نظرم ی دکتر برو که جلوی رشد بیشتر قدتو بگیره فکر کنم اگه جلوشو نگیری از زرافه هم رد بزنی
-به نظرم یکم هم به فکت استراحت بدی بد نیست
-تو میتونی گوش ندی مجبورت که نکردم
-اخه صدات خیلی بلند و تیزه همش رو اعصابمه
-ادم صداش تیز باشه ولی از تو غار در نیاد
-زیادی حرف نزن صورتت خراب میشه
-چه ربطی به صورتم داره؟
-اخه میام میزنم صورتتو داغون میکنم
-از مادر زاییده نشده کسی که بتونه رو فری دست بلند کنه
-ببین حوصله حرف زدن با تو رو ندارم جوجه!!! فهمیدی؟
-نه که من خیلی حوصله ی حرف زدن با تو رو دارم
-فعلا باید فرار کنیم
-بازم کم اوردی دیگه
-من عمرا کم نمیارم الانم وقت و حوصله ی حرف زدن با تو رو ندارم
-نه که من خیلی حوصله دارم
نفسشو با صدا داد بیرون در کمدو اروم باز کرد گفت اروم پشت سر من بیا بیرون
رفت بیرون منم رفتم اخیش میتونستم ی نفسی بکشم دستامو باز کردم که نفس بکشم که محکم خورد به کمد و صدای نسبتا بلندی ایجاد کرد. دختره ی تکون خورد ولی بیدار نشد
-دستوپاچلفتی
-خودتی. میخواستم نفس بکشم
-نمیتونی مثل ادم نفس بکشی؟
-میخواستم ی بارم مثل تو نفس بکشم ببینم چجوریه
دیگه حرفی نزد روشو کرد اون سمتو رفت منم مثل بچه ی خوب پشت سرش رفتم همه جا تاریک بود نمیدونستیم از کدوم طرف بریم
-میگما از کدوم طرف بریم؟
- میشه حرف نزنی؟ تا حالا دختری به پرحرفی تو ندیده بودم
-خب حالا دیدی
-دنبالم بیا
دنبالش رفتم. خیلی سخت میشد اطرافو دید...اخه خسیسا ی لامپ روشن کنین کسی میاد دزدی بتونه جلوشو ببینه
از پله ها رفتیم پایین رسیدیم به همون جای اول که لوستر خوشگله هم بود گفت:
-ببین حواست باشه دوباره سرو صدا کنی من میدونم و تو
-به من چه
-اروم پشت سر من میای! فهمیدی؟
-مگه مثل تو نفهمم
نفهمیدم زیر لب چی گفت بعدم روشو کرد اونطرفو رفت..................اروم درو باز کرد رفتیم تو حیاط البته بیشتر شبیه باغ بود تا حیاط دوباره سگه رو دیدم تا منو دید شروع کرد به پارس کردن همین پسره که اسمشم نمیدونم چی بود از تو کوله اش ی تیکه گوشت دراورد انداخت جلوی سگه . سگه هم اروم شد
-چیکارش کرده بودی تا دیدت شروع کرد به پارس کردن؟
-من کاریش نکرده بودم همه ی سگا وقتی ی غریبه میبینن پارس میکنن
-پس چرا منو دید پارس نکرد ارومم شد؟
-چون زبون هم جنس خودشو میفهمه
از عصبانیت قرمز شده بود از لای دندونای به هم فشردش گفت:
-جای دستت درد نکنه هست؟
-چرا باید بگم دستت درد نکنه؟ لابد واسه اینکه گند زدی به نقشم
-تو گند زدی به نقشه من بعدشم من نجاتت دادم
-وظیفت بود چون خودت باعث شدی گیر یفتیم بعدشم تو نبودی من اصلا گیر نمیفتادم
اینو گفتم و ریموت در و پرت کردم طرفش
گفت:این چیه
-فکر کنم بهش میگن ریموت باهاش درو باز میکنن
-هرهر اینو که خودم میدونم باهوش منظورم اینه که چیکارش کنم؟
-تا من ماشینو میارم درو باز کن
-ماشین؟
-نکنه قصد داری دست خالی و پیاده برگردی؟ اونم این وقت شب
اینو گفتم و اونو در حالی که هنوز تو شک و تعجب بود رها کردم رفتم طرف ماشین فراری که گوشه حیاط پارک شده بود لامصب عجب جیگری هم بود حیف این ماشین که بدمش به سیروس ابش کنه سوار ماشین شدم و اول نگاه کردم ببینم درو باز کرده یا ن که دیدم در بازه خودشم تو کوچه منتظر ایستاده ماشینو روشن کردم دنده عقب گرفتم با سرعت از حیاط خارج شدم صدای سگه رو اعصابم بود احتمالا الان همه فهمیده بودن چونن چراغای خونه روشن شد سریع جلوی پاش ترمز کردم گفتم بپر بالا
داشت هنوز با تعجب نگام میکرد گفتم نمیخوای بیای؟ الان همه میریزن بیرونا
سریع سوار شد گاز دادم از کوچه خارج شدیم نقابمو از صورتم برداشتم اخیش ی نفس راحت کشیدم منبع lovemeanromance
این نظر توسط جؤانا در تاریخ 1396/03/19 و 18:13 دقیقه ارسال شده است | |||
|
س.چرا رمان سارق عاشق لینک دانلود ویا قسمتهای بعدیش نیس فقط قسمت اول رو گذاشتین!؟؟؟؟؟؟ |