قالب و افزونه وردپرس

داستان باحال

اطلاعات کاربری

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
موضوعات
اخبار
اخبار سیستان
اخبار گوشی
اخبار سینما و بازیگران
خبر مهم
قیمت ماشین
گالری عکس
بازیگران
عکس عاشقانه
عکس ماشین
ترول جدید
عکس خنده دار
لباس عروس
لباس خواب
عکس حیوانات
مدل مانتو
فوتبالی
شال روسری
لباس مجلسی
کارت پستال
خوانندگان
لباس جدید
مدل کت دامن
مدل کفش زنانه
مدل کت شلوار
مدل تاپ مجلسی
عکس کارتونی
عکس جدید
لباس نوزاد پسرانه
لباس نوزاد دخترانه
کت تک دخترانه
مدل مو
مدل انگشتر
مدل شلوار لی مردانه
مدل کیف پسرانه
مدل کیف دخترانه
کد پیشواز
کد پیشواز همراه اول
کد پیشواز ایرانسل
کد پیشواز رایتل
پزشکی
بیماری
زیبای صورت
فناوری و ترفند
ترفند موبایل
ترفند کامپیوتر
لب تاپ
بیوگرافی
بیوگرافی بازیگران مرد
بیوگرافی خوانندگان
بیوگرافی بازیگران زن
دانلود اهنگ
اهنگ غمگین
اهنگ مجلسی
نوحه
دانلود اهنگ جدید
فال
فال حافظ
فال انبیاء
فال تولد
مرکز دانلود
دانلود برنامه
بازی اندروید
بازي كامپيوتري
بازي اندرويد
فیلم ایرانی
مسابقات ورزشي
اس ام اس
خنده دار
حال گیری
تولد
روز مادر
روز پدر
روز زن
عاشقانه
اس ام اس به سلامتی
تبریکی
مناسبتی
اس ام اس تسلیت
اس ام اس رفاقتی
اشپزی
جدیدترین غذاها
انواع دسر
عاشقانه
عاشقانه جدید
رمان
جدیدترین رمان ها
دانلود رمان
رمان عاشقانه
داستان
داستان عاشقانه
داستان کوتاه
دارو های گیاهی
خواص روغن ها
خواص عرق ها
آرشیو
مطالب پربازدید
مطالب تصادفی
شیک ترین مدلهای سفره عقد و تزیینات جایگاه عروس و داماد شیک ترین مدلهای سفره عقد و تزیینات جایگاه عروس و داماد
عکس بازیگران سریال ترکی خواهران و برادران عکس بازیگران سریال ترکی خواهران و برادران
درمان کم پشتی موی سر درمان کم پشتی موی سر
زیباترین عکس بهاره كيان افشار باتیپ زمستانی زیباترین عکس بهاره كيان افشار باتیپ زمستانی
عکس های جالب نيما شعبان نژاد عکس های جالب نيما شعبان نژاد
آموزش آرایش صورت عروسکی آموزش آرایش صورت عروسکی
فال جدید روز پنج شنبه 22 آذر 1397 فال جدید روز پنج شنبه 22 آذر 1397
جشنواره بهاره هندوها تا آمادگی ها برای مراسم اسکار جشنواره بهاره هندوها تا آمادگی ها برای مراسم اسکار
عکس خانواده زن بچه پژمان بازغي عکس خانواده زن بچه پژمان بازغي
جدیدترن روش های کاشت ناخن با طراحی جدیدترن روش های کاشت ناخن با طراحی
عکس دیده نشده پریناز ایزدیار در نمایش بینوایان عکس دیده نشده پریناز ایزدیار در نمایش بینوایان
شیکترین پیامک و دلنوشته های زیبا ویژه شب یلدا 97 شیکترین پیامک و دلنوشته های زیبا ویژه شب یلدا 97
عکس امروز امین حیایی و جمعی از بازیگران عکس امروز امین حیایی و جمعی از بازیگران
روش صحیح بستن دستمال سر روش صحیح بستن دستمال سر
ثبت‌نام خودروهای وارداتی ثبت‌نام خودروهای وارداتی
بهترین روش درمان سنگ مثانه بهترین روش درمان سنگ مثانه
خنده دار ترین  جوک های مردانه و پسرانه خفن و خنده دار خنده دار ترین جوک های مردانه و پسرانه خفن و خنده دار
کیست بارتولن مال چی است کیست بارتولن مال چی است
زیباترین ست لباس برای آقایان در مهمانی‌ های رسمی و مهم زیباترین ست لباس برای آقایان در مهمانی‌ های رسمی و مهم
سرم ویتامین سی لافارر سرم ویتامین سی لافارر
بازی محلی لپر وازی چیست بازی محلی لپر وازی چیست
بیوگرافی جدید پردیس منوچهری بازیگر تلویزیون و سینما بیوگرافی جدید پردیس منوچهری بازیگر تلویزیون و سینما
جدیدترین مدل های پیراهن زنانه بسیار شیک و قشنگ جدیدترین مدل های پیراهن زنانه بسیار شیک و قشنگ
عکس جالب  الناز ملک بازیگر سینما عکس جالب الناز ملک بازیگر سینما
عکس دیده نشده خانواده مونا کرمی+بیوگرافی عکس دیده نشده خانواده مونا کرمی+بیوگرافی
جدیدترین مدل آرایش عروس97 جدیدترین مدل آرایش عروس97
دیدترین مدل های لباس حنابندان 98 دیدترین مدل های لباس حنابندان 98
عکس های دیده نشده ريحانه پارسا لب دریا عکس های دیده نشده ريحانه پارسا لب دریا
خواص جالب لبو برای سلامتی انسان خواص جالب لبو برای سلامتی انسان
عکس های جدید و دیده نشده دیبا زاهدی و بیوگرافی مختصر عکس های جدید و دیده نشده دیبا زاهدی و بیوگرافی مختصر
تک عکس عماد طالب زاده به همراه پسرش تک عکس عماد طالب زاده به همراه پسرش
با این روش حافظه قوی داشته باشین با این روش حافظه قوی داشته باشین
جواب جواد نکونام به بیانیه باشگاه فولاد خوزستان جواب جواد نکونام به بیانیه باشگاه فولاد خوزستان
تیپ جدید محسن ابراهیم زاده تیپ جدید محسن ابراهیم زاده
زمان واریز و برداشت یارانه نقدی آبان ماه 1397 کی است زمان واریز و برداشت یارانه نقدی آبان ماه 1397 کی است
جدیدترین عکسهای جوانه دلشاد بازیگر فیلم حوالی پائیز جدیدترین عکسهای جوانه دلشاد بازیگر فیلم حوالی پائیز
 سری جدید عکس های مهسا هاشمی سری جدید عکس های مهسا هاشمی
جدیدترین زندگینامه حسن ریوندی و همسرش + زندگی شخصی حسن ریوندی جدیدترین زندگینامه حسن ریوندی و همسرش + زندگی شخصی حسن ریوندی
مدل های خوشگل لباس مجلسی دخترانه مدل های خوشگل لباس مجلسی دخترانه
چطوری باید ژلاتو آفوگاتو درست کنیم چطوری باید ژلاتو آفوگاتو درست کنیم
بهترین عکس های دیبا زاهدی و بیوگرافی بهترین عکس های دیبا زاهدی و بیوگرافی
ترکیب رنگ مو و تصاویری از رنگ موی مشکی پرکلاغی ترکیب رنگ مو و تصاویری از رنگ موی مشکی پرکلاغی
با این روش قد بلند بشید با این روش قد بلند بشید
مدل های لباس امروزی کودک مدل های لباس امروزی کودک
مدل شیک و پرطرفدار کت و کاپشن مردانه زمستانه جدید مدل شیک و پرطرفدار کت و کاپشن مردانه زمستانه جدید
تعداد طبیعی ریزش مو در روز چندتا باید باشه تعداد طبیعی ریزش مو در روز چندتا باید باشه
 قسمت آخر سریال ترکی خواهران و برادران چی میشه قسمت آخر سریال ترکی خواهران و برادران چی میشه
 علایم مسمومیت علایم مسمومیت
چرا خانم ها زمان بارداری بد اخلاق میشوند چرا خانم ها زمان بارداری بد اخلاق میشوند
 درمان جدیدکبد چرب درمان جدیدکبد چرب
آمار سایت
آمار مطالب
کل مطالب : 9592
کل نظرات : 1720
آمار کاربران
افراد آنلاین : 185
تعداد اعضا : 38

کاربران آنلاین

آمار بازدید
بازدید امروز : 5,067
باردید دیروز : 1,370
ای پی امروز : 573
ای پی دیروز : 383
گوگل امروز : 4
گوگل دیروز : 15
بازدید هفته : 7,316
بازدید ماه : 37,102
بازدید سال : 389,717
بازدید کلی : 15,148,093
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
کتابی که بعد خواندن منفجر میشود عکس (1419)
عکسهای خالکوبی عجیب غریب رویه بدن انسان های عجیب غریب (1574)
عکس لو رفته از جیگرهای خوب و بامزه ایرانی (2361)
عکس جدید به دست رسیده از دختر و پسرای پولدار ایرانی (2871)
عکس کودکی مرتضی پاشایی (1424)
کفش 800 میلیونی رو ببینید عکس (1897)
این شاگرد رستوران همه رو شگفت زده کرد عکس (2194)
فکر نکنم همچین ماشین عروسی دیده باشید عکس (2035)
عکس لو رفته دختر پسر لخت لخت روی تخت (5454)
غیر قابل باوره جوان ترین پدر مادر ایرانی عکس (2041)
محاله اتو کردن سینه دخترا دیده باشید عکس (3135)
عمرا همچین کیس کامپیوتری دیده باشید عکس (1204)
بهتون قول میدم علی صادقی رو اینجوری ندیدن عکس (1915)
گران قیمت ترین ساندویچ دنیا رو ببینید عکس (1230)
کار خیلی بد این دختر دانشجو در خانه اش (2940)
عکسهای خوشگل ترین دختران جهان که تا بحال ندیدید (3083)
عمرا این نمونه ته ریش دیده باشید عکس (1496)
عکس باور نکردنی لیلا اوتادی بدون ارایش (2434)
محاله لیلا فروهر رو با این چهره دیده باشید + عکس (1965)
شگفت انگیزترین مدل مو دنیا عکس (1438)
عمرا سحر قریشی رو اینجور دیده باشید عکس (3032)
آرشیو لینک ها
جستجو

کدهای اختصاصی
تبلیغات

داستان واقعا خنده دار جدید لحظه های عاشقانه    داستان واقعا خنده دار جدید لحظه های عاشقانه

داستان واقعا خنده دار جدید لحظه های عاشقانه

داستان واقعا خنده دار جدید لحظه های عاشقانه

داستان واقعا خنده دار جدید لحظه های عاشقانه

زن نصف شب از خواب بیدار می‌‌شود و می‌‌بیند که شوهرش در رختخواب نیست، ربدشامبرش را می‌‌پوشد و به دنبال او به طبقه ی پایین می‌‌رود،و شوهرش در آشپزخانه نشست بود در حالی‌ که یک فنجان قهوه هم روبرویش بود .

 

در حالی‌ که به دیوار زل زده بود در فکری عمیق فرو رفته بود...زن او را دید که اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و قهوه‌اش را می‌‌نوشید...زن در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد آرام زمزمه کرد : "چی‌ شده عزیزم؟ چرا این موقع شب اینجا نشستی؟"شوهرش نگاهش را از قهوه‌اش بر می‌‌دارد و میگوید : هیچی‌ فقط اون موقع هارو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات می‌‌کردیم، یادته؟

بقیه ادامه مطلب.....



درباره : داستان عاشقانه ,
برچسب ها : داستان طنز لحظه های عاشقانه , داستان خنده دار لحظه های عاشقانه , لحظه های عاشقانه داستان , داستان جالب , داستان قشنگ لحظه های عاشقانه , رمان لحظه های عاشقانه , داستان لحظه های عاشقانه ور میخوام , داستان لحظه های عاشقانه میخوام , داستان جدید لحظه های عاشقانه , داستان جالب لحظه های عاشقانه , داستان باحال , داستان خفن لحظه های عاشقانه ,
بازدید : 209
تاریخ : چهارشنبه 24 تیر 1394 زمان : 12:26 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

داستان جدید و خیلی قشنگ با جان و دل گوش كردن

داستان جدید و خیلی قشنگ با جان و دل گوش كردن

داستان جدید و خیلی قشنگ با جان و دل گوش كردن

داستان جدید و خیلی قشنگ با جان و دل گوش كردن

داستان جدید و خیلی قشنگ با جان و دل گوش كردن

مردي كه ديگر تحمل مشاجرات با همسر خود را نداشت، از استادي تقاضاي كمك كرد.

به استاد گفت: «به محض اينكه يكي از ما شروع به صحبت مي‌كند، ديگري حرف او را قطع مي‌كند. بحث آغاز مي‌شود و باز هم كار ما به مشاجره مي‌كشد. بعد هم هر دو بدخلق مي‌شويم. در حالي كه يكديگر را بسيار دوست داريم، اما نمي‌توانيم به اين وضعيت ادامه دهيم. ديگر نمي‌دانم كه چه بايد بكنم.»

استاد گفت: «بايد گوش كردن به سخنان همسرت را ياد بگيري. وقتي اين اصل را رعايت كردي، دوباره نزد من بيا.»

مرد سه ماه بعد نزد استاد آمد و گفت كه ياد گرفته است به تمام سخنان همسرش گوش دهد. استاد لبخندي زد و گفت: «بسيار خوب. اگر مي‌خواهي زندگي زناشويي موفقي داشته باشي بايد ياد بگيري به تمام حرف‌هايي كه نمي‌زند هم گوش كني.»



درباره : داستان کوتاه ,
برچسب ها : داستان جدید با جان و دل گوش كردن , داستان کوتاه با جان و دل گوش كردن , داستان عاشقانه با جان و دل گوش كردن , دانلود داستان با جان و دل گوش كردن , داستان شنیدنی با جان و دل گوش كردن , داستان برای موبایل با جان و دل گوش كردن , داستان باحال , داستان اندروید , رمان با جان و دل گوش كردن ,
بازدید : 263
تاریخ : سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 زمان : 14:02 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

داستان واقعا جدید و خوانده نشده درخت مشکلات

داستان واقعا جدید و خوانده نشده درخت مشکلات

داستان واقعا جدید و خوانده نشده درخت مشکلات

داستان واقعا جدید و خوانده نشده درخت مشکلات

داستان واقعا جدید و خوانده نشده درخت مشکلات

نجار با دو دستش ، شاخه های درخت را گرفت .چهره اش بی درنگ تغییر کرد.خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند ، برای فرزندانش قصه گفت ، و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا نوشیدنی بنوشند.

نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد . آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف نوشیدنی به خانه اش دعوت کند.موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند.قبل از ورود ، نجار چند دقیقه در سکوت جلو درختی در باغچه ایستاد .....

نجار با دو دستش ، شاخه های درخت را گرفت .چهره اش بی درنگ تغییر کرد.خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند ، برای فرزندانش قصه گفت ، و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا نوشیدنی بنوشند .از آنجا می توانستند درخت را ببینند . دوستش دیگر نتوانست جلو کنجکاوی اش را بگیرد، و دلیل رفتار نجار را پرسید.نجار گفت :


(( آه این درخت مشکلات من است . موقع کار ، مشکلات فراوانی پیش می آید ، اما این مشکلات مال من است و ربطی به همسر و فرزندانم ندارد. وقتی به خانه می رسم ، مشکلاتم را به شاخه های آن درخت می آویزم . روز بعد ، وقتی می خواهم سر کار بروم ، دوباره آنها را از روی شاخه بر می دارم .جالب این است که وقتی صبح به سراغ درخت می روم تا مشکلاتم را بردارم ، خیلی از مشکلات ، دیگر آنجا نیستند ، و بقیه هم خیلی سبکتر شده اند 

 

داستان آموزنده,داستان



درباره : داستان کوتاه ,
برچسب ها : رمان درخت مشکلات , رمان جدید درخت مشکلات , رمان عاشقانه درخت مشکلات , دانلود داستان , دانلود داستان درخت مشکلات , داستان کوتاه درخت مشکلات , داستان جذاب درخت مشکلات , داستان برای گوشی , داستان های خفن , داستان زیاد , داستان میخوام , داستان قسمتی میخوام , داستان کوتاه جدید , داستان باحال , داستان پند آموز , داستان کوتاه و جالب , داستان 2015 , داستان آموزنده 1394 ,
بازدید : 242
تاریخ : جمعه 25 اردیبهشت 1394 زمان : 0:48 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

داستان جدید و جالب دیوار چین که همین حالا اماده کردمو گذاشتم 

هر روز جدیدترین ها رو اماده کنید ودر سایت ما بگذارید

کمتر کسی است در جهان که نام دیوار چین را نشنیده باشد که بین مغولستان و چین به معنی اخص ممتد است. این دیوار بزرگ بیش از دو هزار سال عمر کرده است و بیش از 6000 کیلومتر طول دارد.

بلندی آن قسمت دیوار که در شمال پکن بناشدن است ۸٫۵ متر و در نقاط دیگر از ۴ تا ۱۵ متر است و قطر دیوار ۴٫۵ تا ۷٫۵ متر می باشد و در فواطل برجها دارد.

 

تصور نکنید دیوار چین یک دیوار متصل دیوارهای دراز و کوتاه در هم و برهم است. چون هر دودمان پس از روی کار آمدن دیوارهائی می ساختند از این روی دیوار چین شامل دیوارهای متعدد جدا گانه شده است.


ابتدای دیوار در مشرق شانهای گوان ،نا نکو ، ین من (در شانسی) و جیایو گوان (در گانسو) است و ساختن دیوار در قرن سوم قبل از میلاد در عهد امپراطور شی خوانگ تی از سلسله سلاطین چین ( 221 تا 108 قبل از میلاد) شروع شد و دامنه کار دیوار سازی در طی سلطنت آن دودمان بسیار وسیع گردید. یک میلیون برای این کار بسیج شده بودند و چون شرایط کار بسیار سخت بود گروه کثیری از کارگران می رفتند و برنمی گشتند.

بقیه درادامه مطب



درباره : داستان کوتاه ,
برچسب ها : مشخصات دیوار چین کامل , عکس دیوار چین , داستان جدید , داستان کوتاه , داستان باحال , داستان جالب , داستان خواندنی , داستان و رمن , دانلود داستان , دانلود داستان گوشی , دانلود داستان برای کامپیوتر , ، درباره ی دیوارچین ، داستان دیوارچین ، داستان جالب درباره ی دیوارچین ، داستانی شنیدنی درباره ی دیوار چین ، دا ,
بازدید : 243
تاریخ : چهارشنبه 08 بهمن 1393 زمان : 18:19 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)
dastane dorogh haye madaram داستان زیبای دروغ های مادرم


داستان من از زمان تولّدم شروع می‎شود. تنها فرزند خانواده بودم ، سخت فقیر بودیم و تهی‎دست و هیچگاه غذا به اندازه کافی نداشتیم ،  روزی قدری برنج به دست آوردیم تا رفع گرسنگی کنیم ، مادرم سهم خودش را هم به من داد، یعنی از بشقاب خودش به درون بشقاب من ریخت و گفت: “فرزندم برنج بخور، من گرسنه نیستم.” و این اوّلین دروغی بود که به من گفت .

زمان گذشت و قدری بزرگ تر شدم ، مادرم کارهای منزل را تمام می‎کرد و بعد برای صید ماهی به نهر کوچکی که در کنار منزلمان بود می ‏رفت ، مادرم دوست داشت من ماهی بخورم تا رشد و نموّ خوبی داشته باشم ، یک دفعه توانست به فضل خداوند دو ماهی صید کند ، به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده کرد و دو ماهی را جلوی من گذاشت ، شروع به خوردن ماهی کردم و اوّلی را تدریجاً خوردم ، مادرم ذرّات گوشتی را که به استخوان و تیغ ماهی چسبیده بود جدا می‎کرد و می‎خورد ، دلم شاد بود که او هم مشغول خوردن است ، ماهی دوم را جلوی او گذاشتم تا میل کند ، امّا آن را فوراً به من برگرداند و گفت:
“بخور فرزندم ، این ماهی را هم بخور ، مگر نمی‎دانی که من ماهی دوست ندارم؟” و این دروغ دومی بود که مادرم به من گفت.



برچسب ها : dastan , dastan jadid dastan pand amooz , بهترین داستان ها , جدیدترین داستانها , داستان 93 , داستان آموزنده , داستان باحال , داستان جالب , داستان جدید , داستان خواندنی , داستان زیبا , داستان معنی دار , داستان های آموزنده , 93 , داستان های جالب و آموزنده , داستان های خواندنی , داستان های واقعی , داستان دروغهای زیبای مادرم , داستان پرمفهوم , داستان کوتاه ,
بازدید : 213
تاریخ : یکشنبه 28 دی 1393 زمان : 10:08 | نویسنده : masoud | نظرات (0)

امروز یه داستان گذاشتم به نام سفر لاک پشت ها خیلی خوشگلو بامزه هست 

حتما تا اخر بخونیدش نظر شما مهمه واسمون

یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن!

.

در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!
پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی،….

.
جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.
لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!
او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.

.
سه سال گذشت… و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال … شش سال … سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده . او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.
در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!

منبع هلوفان 

درباره : داستان کوتاه ,
برچسب ها : داستان عاشقانه سفر لاک پشت , داستان زیبای سفر لاک پشت , داستان جالب سفر لاک پشت , رمان سفر لاک پشت , رمان عاشقانه سفر لاک پشت , رمان جالب سفر لاک پشت , داستان کوتاه , داستان قشنگ , داستان باحال , داستان شنیدنی , داستان زیبا , داستان زشت , داستان لاک پشت , داستان جدید لاک پشت , داستان ترسناک ,
بازدید : 406
تاریخ : پنجشنبه 25 دی 1393 زمان : 12:55 | نویسنده : masoud293 | لینک ثابت | نظرات (0)

داستان جدید وشنیدنی که واقعا قشنگه اسمشم اعتماد است گذاشتم

 تمام شب با نگرانی دعا می کردم سلامت باشد. چند دقیقه یک بار شماره موبایلش را می گرفتم... دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است .خانه در سکوت آزار دهنده ای فرو رفته بود و فقط صدای تیک تاک ساعت به گوش می رسید. از پشت پنجره به تاریکی کوچه خیره میشدم و آمدنش را آرزو میکردم. گوشی تلفن را بر میداشتم و با شنیدن بوق آزاد سر جای خود قرار میدادم، به این امید که شاید خودش تماس بگیرد. باهمه ی دلواپسی به کسی زنگ نزدم، به کسی زنگ نزدم چون از شلوغ کاری بدش می آمد. همیشه ساعت ۸ خانه بود.عادت به دیر آمدن نداشت. دقیق و با برنامه زندگی میکرد..به ساعت نگاه کردم،۱۲ونیم شده بود. آرام وقرار نداشتم. شروع کردم به گفتن: "لاحول ولاقوت الا بالله العلی العظیم". ذکری که آرامش دل به همراه داشت ... در حال گفتن ذکر، به طرف "قرآن" رفتم. هنوزدستم به قرآن نرسیده، دستم را عقب کشیدم.صدای مادرم توی گوشم پیچد: "دختر اول وضو بگیر بعد قرآن را بردار." با وضو

ادامه مطلب بروید



درباره : عاشقانه جدید ,
برچسب ها : داستان باحال , داستان اعتماد دختر , داستان اعتماد دختر پسر , داستان جالب اعتماد , داستان برای گوشی , رمان اعتماد , جملات اعتماد , اس ام اس اعتماد , سری جدید اس ام اس اعتماد , حرفای اعتماد , متن های اعتماد , سخنان اعتماد ,
بازدید : 384
تاریخ : شنبه 17 آبان 1393 زمان : 20:00 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

ما همیشه  که خودتان میدانید جدیدترین هارو در این سایت قرار میدهیم 

و امروز داستان زیبایب قشنگه زنجیره عشق رو گذاشته ایم شروع

.اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.
اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم؟زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست .
وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید:” من چقدر باید بپردازم؟
و او به زن چنین گفت: ” شما 

بقیه را در ادامه مطلب ببینید



برچسب ها : داستان , داستان جدید زنجیره عشق , داستان کوتاه زنجیره عشق , داستان جالب زنجیره عشق , داستان عاشقانه زنجیره عشق , داستان زیاد زنجیره عشق , داستان های زیبا , داستان کوتاه و جدید زنجیره عشق.داستان جالب زنجیره عشق , داستان باحال ,
بازدید : 307
تاریخ : سه شنبه 24 تیر 1393 زمان : 2:00 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

داستان بسیار زیبا پرمعنا عاشقانه رمانتیک رو بعد از مدتها

برای شما عزیزای خودم فراهم کردم گذاشتم که میتونید بخونیدش

پسر، دختر را در یک مهمانی ملاقات کرد، آخر مهمانی دختر را به نوشیدن یک قهوه دعوت کرد، دختر شگفت زده شد اما از روی ادب، دعوتش را قبول کرد. در یک کافی شاپ نشستند، پسر عصبی تر از آن بود که چیزی بگوید، دختر احساس راحتی نداشت و با خودش فکر می کرد:
" خواهش می کنم اجازه بده برم خونه "
یکدفعه پسر پیش خدمت را صدا کرد، میشه لطفا یک کم نمک برام بیاری؟ می خوام بریزم تو قهوه ام. همه بهش خیره شدند، خیلی عجیبه! چهره اش قرمز شد اما اون نمک رو ریخت توی قهوه اش و اونو سرکشید. دختر با کنجکاوی پرسید، چرا این کار رو می کنی؟ پسر پاسخ داد، وقتی پسر بچه کوچیکی بودم، نزدیک دریا زندگی می کردم، بازی تو دریا رو دوست داشتم، می تونستم مزه دریا رو بچشم مثل مزه قهوه نمکی.
حالا هر وقت قهوه نمکی می خورم به یاد بچگی ام می افتم، یاد زادگاهم، برای شهرمون خیلی دلم تنگ شده، برای والدینم که هنوز اونجا زندگی می کنند. همینطور صحبت می کرد، اشک از گونه هایش سرازیر شد. دختر شدیداً تحت تاثیر قرار گرفت،



درباره : عاشقانه جدید ,
برچسب ها : داستان قهوه نمکی , داستان قهوه نمکی93 , داستان قهوه نمکی94 , رمان قهوه نمکی93 , رمان قهوه نمکی94 , داستان عاشقانه جدید , داستان زیبای عاشقانه , داستان زیبا شیک , دانلود داستان قهوه نمکی , داستان باحال ,
بازدید : 337
تاریخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393 زمان : 4:00 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)
آخرین مطالب ارسالی