قالب و افزونه وردپرس

رمان جدید

اطلاعات کاربری

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
موضوعات
اخبار
اخبار سیستان
اخبار گوشی
اخبار سینما و بازیگران
خبر مهم
قیمت ماشین
گالری عکس
بازیگران
عکس عاشقانه
عکس ماشین
ترول جدید
عکس خنده دار
لباس عروس
لباس خواب
عکس حیوانات
مدل مانتو
فوتبالی
شال روسری
لباس مجلسی
کارت پستال
خوانندگان
لباس جدید
مدل کت دامن
مدل کفش زنانه
مدل کت شلوار
مدل تاپ مجلسی
عکس کارتونی
عکس جدید
لباس نوزاد پسرانه
لباس نوزاد دخترانه
کت تک دخترانه
مدل مو
مدل انگشتر
مدل شلوار لی مردانه
مدل کیف پسرانه
مدل کیف دخترانه
کد پیشواز
کد پیشواز همراه اول
کد پیشواز ایرانسل
کد پیشواز رایتل
پزشکی
بیماری
زیبای صورت
فناوری و ترفند
ترفند موبایل
ترفند کامپیوتر
لب تاپ
بیوگرافی
بیوگرافی بازیگران مرد
بیوگرافی خوانندگان
بیوگرافی بازیگران زن
دانلود اهنگ
اهنگ غمگین
اهنگ مجلسی
نوحه
دانلود اهنگ جدید
فال
فال حافظ
فال انبیاء
فال تولد
مرکز دانلود
دانلود برنامه
بازی اندروید
بازي كامپيوتري
بازي اندرويد
فیلم ایرانی
مسابقات ورزشي
اس ام اس
خنده دار
حال گیری
تولد
روز مادر
روز پدر
روز زن
عاشقانه
اس ام اس به سلامتی
تبریکی
مناسبتی
اس ام اس تسلیت
اس ام اس رفاقتی
اشپزی
جدیدترین غذاها
انواع دسر
عاشقانه
عاشقانه جدید
رمان
جدیدترین رمان ها
دانلود رمان
رمان عاشقانه
داستان
داستان عاشقانه
داستان کوتاه
دارو های گیاهی
خواص روغن ها
خواص عرق ها
آرشیو
مطالب پربازدید
مطالب تصادفی
زیباترین مدل تور سر عروس جدید و شیک 2019 زیباترین مدل تور سر عروس جدید و شیک 2019
مدل های شلوار زنانه و دخترانه ویژه پاییز 97 مدل های شلوار زنانه و دخترانه ویژه پاییز 97
شیک ترین  ست زرد و مشکی جدید شیک ترین ست زرد و مشکی جدید
مدل های مانتو شیک متفاوت مدل های مانتو شیک متفاوت
جدیدترین عکسهای جوانه دلشاد بازیگر فیلم حوالی پائیز جدیدترین عکسهای جوانه دلشاد بازیگر فیلم حوالی پائیز
اموزش خصوصی کردن اینستاگرام اموزش خصوصی کردن اینستاگرام
سری جدید عکس های عاشقانه 97 سری جدید عکس های عاشقانه 97
جدیدترین و زیباترین مدلهای تزیین ماشین عروس جدیدترین و زیباترین مدلهای تزیین ماشین عروس
عکس خانواده زن بچه پژمان بازغي عکس خانواده زن بچه پژمان بازغي
دعا دعا
عکسهای دیده نشده جدید بهنوش بختیاری عکسهای دیده نشده جدید بهنوش بختیاری
جدیدترین زندگینامه حسن ریوندی و همسرش + زندگی شخصی حسن ریوندی جدیدترین زندگینامه حسن ریوندی و همسرش + زندگی شخصی حسن ریوندی
عکس های جدید جالب باربد بابایی + بیوگرافی عکس های جدید جالب باربد بابایی + بیوگرافی
دلم یک نفر را می ‌خواهد دلم یک نفر را می ‌خواهد
دانلود سریال خیلی قشنگ پوست شیر دانلود سریال خیلی قشنگ پوست شیر
چرا خانم ها زمان بارداری بد اخلاق میشوند چرا خانم ها زمان بارداری بد اخلاق میشوند
بیوگرافی جدید و جالب زهرا اویسی بیوگرافی جدید و جالب زهرا اویسی
مدل های خوشگل لباس مجلسی دخترانه مدل های خوشگل لباس مجلسی دخترانه
بیوگرافی جدید پردیس منوچهری بازیگر تلویزیون و سینما بیوگرافی جدید پردیس منوچهری بازیگر تلویزیون و سینما
آموزش آرایش صورت عروسکی آموزش آرایش صورت عروسکی
خطای an error occurred در تلگرام از چیه خطای an error occurred در تلگرام از چیه
بهترین عکس های دیبا زاهدی و بیوگرافی بهترین عکس های دیبا زاهدی و بیوگرافی
با این روش حافظه قوی داشته باشین با این روش حافظه قوی داشته باشین
 بنزین فقط و فقط با کارت سوخت بنزین فقط و فقط با کارت سوخت
جالبترین عکس های نهال سلطانی جالبترین عکس های نهال سلطانی
بهترین مدلهای لباس مجلسی بارداری بهترین مدلهای لباس مجلسی بارداری
عکس های جدید و دیدنی  بازیگران با همسرانشان سال 98 عکس های جدید و دیدنی بازیگران با همسرانشان سال 98
زندگینامه کامل و جدید محسن ابراهیم زاده خواننده + زندگی شخصی و عکس زندگینامه کامل و جدید محسن ابراهیم زاده خواننده + زندگی شخصی و عکس
آموزش اسان ذخیره مطالب در تلگرام آموزش اسان ذخیره مطالب در تلگرام
با این روش با کبودی و سیاهی دور چشم خودخداحافظی کنید با این روش با کبودی و سیاهی دور چشم خودخداحافظی کنید
روش جدید غیرفعال کردن تبلیغات موبوگرام روش جدید غیرفعال کردن تبلیغات موبوگرام
تیپ جدید محسن ابراهیم زاده تیپ جدید محسن ابراهیم زاده
چرا پسته گران شد چرا پسته گران شد
مدل شیک و پرطرفدار کت و کاپشن مردانه زمستانه جدید مدل شیک و پرطرفدار کت و کاپشن مردانه زمستانه جدید
سرم ویتامین سی لافارر سرم ویتامین سی لافارر
زیباترین مدل پیراهن مجلسی شیک زنانه زیباترین مدل پیراهن مجلسی شیک زنانه
عکس های جدید و دیده نشده مونا فائزپور عکس های جدید و دیده نشده مونا فائزپور
بهترین روش درمان سنگ مثانه بهترین روش درمان سنگ مثانه
خواص موثر هل خواص موثر هل
متن  حرفِ دل و حرفِ حساب متن حرفِ دل و حرفِ حساب
دیدترین مدل های لباس حنابندان 98 دیدترین مدل های لباس حنابندان 98
تعداد طبیعی ریزش مو در روز چندتا باید باشه تعداد طبیعی ریزش مو در روز چندتا باید باشه
فال روز پنج شنبه 9 آذر 1397جدید فال روز پنج شنبه 9 آذر 1397جدید
چرا بعد ورزش بی خواب میشیم چرا بعد ورزش بی خواب میشیم
عکس های جدید و دیده نشده دیبا زاهدی و بیوگرافی مختصر عکس های جدید و دیده نشده دیبا زاهدی و بیوگرافی مختصر
عکس دیده نشده دونفره مارال و مونافرجاد عکس دیده نشده دونفره مارال و مونافرجاد
شیک ترین مدلهای سفره عقد و تزیینات جایگاه عروس و داماد شیک ترین مدلهای سفره عقد و تزیینات جایگاه عروس و داماد
با این روش قد بلند بشید با این روش قد بلند بشید
چطوری باید از چسبیدن ژله به ظرف جلوگیری کنیم چطوری باید از چسبیدن ژله به ظرف جلوگیری کنیم
زیباترین ست لباس برای آقایان در مهمانی‌ های رسمی و مهم زیباترین ست لباس برای آقایان در مهمانی‌ های رسمی و مهم
آمار سایت
آمار مطالب
کل مطالب : 9592
کل نظرات : 1720
آمار کاربران
افراد آنلاین : 7
تعداد اعضا : 38

کاربران آنلاین

آمار بازدید
بازدید امروز : 1,953
باردید دیروز : 2,149
ای پی امروز : 194
ای پی دیروز : 248
گوگل امروز : 8
گوگل دیروز : 23
بازدید هفته : 1,953
بازدید ماه : 23,508
بازدید سال : 376,123
بازدید کلی : 15,134,499
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
کتابی که بعد خواندن منفجر میشود عکس (1419)
عکسهای خالکوبی عجیب غریب رویه بدن انسان های عجیب غریب (1574)
عکس لو رفته از جیگرهای خوب و بامزه ایرانی (2361)
عکس جدید به دست رسیده از دختر و پسرای پولدار ایرانی (2870)
عکس کودکی مرتضی پاشایی (1424)
کفش 800 میلیونی رو ببینید عکس (1897)
این شاگرد رستوران همه رو شگفت زده کرد عکس (2194)
فکر نکنم همچین ماشین عروسی دیده باشید عکس (2035)
عکس لو رفته دختر پسر لخت لخت روی تخت (5454)
غیر قابل باوره جوان ترین پدر مادر ایرانی عکس (2041)
محاله اتو کردن سینه دخترا دیده باشید عکس (3134)
عمرا همچین کیس کامپیوتری دیده باشید عکس (1204)
بهتون قول میدم علی صادقی رو اینجوری ندیدن عکس (1915)
گران قیمت ترین ساندویچ دنیا رو ببینید عکس (1230)
کار خیلی بد این دختر دانشجو در خانه اش (2939)
عکسهای خوشگل ترین دختران جهان که تا بحال ندیدید (3082)
عمرا این نمونه ته ریش دیده باشید عکس (1496)
عکس باور نکردنی لیلا اوتادی بدون ارایش (2434)
محاله لیلا فروهر رو با این چهره دیده باشید + عکس (1965)
شگفت انگیزترین مدل مو دنیا عکس (1438)
عمرا سحر قریشی رو اینجور دیده باشید عکس (3032)
آرشیو لینک ها
جستجو

کدهای اختصاصی
تبلیغات

رمان جدید و پر طرفدار رمان بازیچه قسمت دوازدهم

رمان جدید و پر طرفدار رمان بازیچه قسمت دوازدهم

رمان جدید و پر طرفدار رمان بازیچه قسمت دوازدهم

 خوب چه خبر ؟ ...
- هیچی سلامتی ، تو چه خبر ...
- خاله گفت از اون خونه اسباب کشی می کنید ...
کمی سکوت کرد و انگار به زور دهنش رو باز می کنه گفت : آره ...
- چرا ...
- همینطوری ... از خودت بگو ...
بی توجه به حرفش دوباره گفتم : به خاطر آرزو ...
با بی حوصلگی گفت : وقتی خودت می دونی به خاطر چیه ، پس چرا هی سوال می کنی ...
- مگه قرار نشد راجع بهش فکر کنی ...
- درسته قرار شد فکر کنم ، ولی قرار نشد به خاطر خوشایند شماها با آینده یه دختر بازی کنم ...
- باشه ، باشه حالا چرا عصبانی می شی ... من که چیزی نگفتم ...
مکثی کرد و با صدای آرومی گفت : معذرت می خوام ... یه خرده اعصابم از دست اصرارهای مامان بهم ریخته فقط همین ...
واسه این که حرف رو عوض کنم گفتم : خوب ، اونجایی که می خواین برین چطوریه ... جاش خوبه ...
- هی بد نیست ... شرایطش تا حدودی مثل همینجاست ... فقط نگرانیم واسه مامانه ، با این همسایه ها خیلی اخت شده بود ...
- خوب نگران خاله نمی خواد باشی حالا یه خرده بگذره اونجا هم با همسایه ها آشنا می شه ...
و با خنده گفتم : از اونجا هم واست یه دختر خوب و خوشگل پیدا می کنه ...
خنده اش گرفت : دیوونه ... ولی باور کن کتی دیوونه ام کرد ... گاهی اوقات یه حرفایی می زنه و یه کارایی می کنه که می خوام سرمو بکوبم به دیوار ...
با دلسوزی گفتم : آخرش که چی بالاخره که باید ازدواج کنی ... همتون اولش همینید هی اولش ناز و ادا دارین ولی بعد ...

بقیه ادامه مطلب



برچسب ها : اخرین قسمت رمان بازیچه , اخرین قسمت رمان بازیچه رو میخوام , رمان بازیچه اخرین قسمتش , رمان کوتاه , رمان جدید , رمان قشنگ بازیچه , رمان میخوام , رمان جدید میخوام , زیباتزین رمان بازیچه , اخر قسمت رمان بازیچه چی میشه , رمان جدید عاشقانه ,
بازدید : 306
تاریخ : دوشنبه 12 بهمن 1394 زمان : 23:41 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

رمان خیلی قشنگه بوی نا قسمت اخر

رمان خیلی قشنگه بوی نا قسمت اخر

رمان خیلی قشنگه بوی نا قسمت اخر رمان خیلی قشنگه بوی نا قسمت اخر

خودشون می کنن حاج اقا!

باشه اما همسایه داري یعنی همین دیگه !جارو کن ! ابم بپاش!این ورم یه جارو بزن!جلو حجره حاج تقی رو!

چشم حاج اقا!

بازار یعنی همسایه ! همسایه یعنی خودت!ایندم و دستگاه و علم و کتل که میبینی الان هزار ساله پا برجا و برقراره به خاطر اینه که بازار بازاري رو داشته واسه خودش!.....................................

 

اخه حاج اقا همین حاج فتاح دیروز داشت جنس ما رو....

اون کاسبی یه پسر جون ! تجارته ! وقتش که برسه همین حاج فتاح پشت همسایه اش رو خالی نمی کنه ! خوب جارو بزن!

نگین به صداي باباش گوش می کرد و گاهی یه چرخ می زد این ور و گاهی بر می گشت و حاج حسن رو نگاه می کرد که یه خرده بعد فروشنده ي حجره اي که نگین جلوش ایستاده بود با شک و تردید به نگین گفت

همشیره ! دنبال کسی می گردین؟!

نگین یه مرتبه به خودش اومد و دید که دیگه موندن صلاح نیست و ممکنه باباش چشمش بهش بیفته راه افتاد طرف حجره ي حاج عباس اما دلش خون بود!

از اون طرف مهرداد همونجور که داشت اروم قدم می زد یه مرتبه چشمش افتاد به حاج حسن که داشت از دهنه ي بازار وارد می شد!

تند خودشو کشید کنار ! بدبختی این بود که بعضی بازاریا مهرداد رو می شناختن.

خلاصه خودشو کشید کنار و مشغول نگاه کردن باباش شد و یه دنیا غم تو دلش نشست!

بقیه ادامه مطلب......



درباره : رمان , رمان عاشقانه ,
برچسب ها : رمان بوی نا رو میخوام , رمان جدید بوی نا رو میخوام , رمان قشنگ بوی نا , بهترین رمان ها , رمان جالب , رمان قشنگ , رمان میخوام قشنگ , رمان جالب میخوام , وبلاگ رمان , رمان جدید , رمان عاشقانه , رمان طولانی ,
بازدید : 265
تاریخ : چهارشنبه 25 شهریور 1394 زمان : 15:00 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

رمان جدید و خوانده نشده رمان گوهر مقصود قسمت اخر 

رمان جدید و خوانده نشده رمان گوهر مقصود قسمت اخر 

رمان جدید و خوانده نشده رمان گوهر مقصود قسمت اخر 

رمان جدید و خوانده نشده رمان گوهر مقصود قسمت اخر 

چند دقیقه بعد در اتاق باز شد و مسعود سرش رو آورد داخل و گفت:
نمیای شام خانوم؟
در حالی که به دیوار تکیه داده بودم و زانوهام رو بغل کرده بودم روم و سمت دیگه ای کردم و جوابش رو ندادم. صدای بسته شدن در اتاق اومد و مسعود کنارم جا گرفت و صورتش رو جلوی صورتم آوردم:
خانومم باهام قهره؟
چشم هام و بستم و سرم رو گذاشتم روی زانوهام. دستش روی بازوم نشست:
من کاری کردم؟!
با چشم های بسته گفتم:
نه......................................................................

لحنش بچگانه شد:
پس کی ناراحتت کرده، بگو خودم حسابش و برسم.
سرم رو برداشتم و با نگاه سردی گفتم:
برو شامت و بخور. خسته ام می خوام بخوابم.
و از جام بلند شدم و به سمت رخت خواب ها رفتم. بلند شد و رو بروم ایستاد، ابروهاش و بالا برد و شیطون گفت:
بخوابی؟ مگه من می ذارم! از دیروز دلم برای خانومم تنگ شده.
پوزخند زدم:
نگو خانوم! بگو بغل خواب.
لبخندش از بین رفت و با خشم توپید:
درست حرف بزن ببینم! این چرندیات چیه می گی؟!
با طعنه گفتم:
مگه غیر از اینه؟! همه کس از همه ی کارهات خبر دارن جز من! 
لب هاش و به هم فشار داد و گفت بقیه ادامه مطلب........

 



درباره : رمان عاشقانه ,
برچسب ها : رمان جدید , رمان جذاب , رمان ها , وبلاگ رمان , سایت رمان , رمان تازه عاشقانه , رمان های عاشقانه , رمان جذاب عاشقانه , قسمت اول رمان گوهر مقصود , قسمت اخر رمان گوهر مقصود , تمام قسمت های رمان گوهر مقصود , رمان میخوام عاشقی , اخرین قسمت رمان گوهر مقصود ,
بازدید : 355
تاریخ : شنبه 17 مرداد 1394 زمان : 23:47 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

رمان جدید و قابل خواندن دیوار به دیوار قسمت اخر

رمان جدید و قابل خواندن دیوار به دیوار قسمت اخر

رمان جدید و قابل خواندن دیوار به دیوار قسمت اخر

استاد یک ریز حرف می زد... دلم می خواست زودتر ساکت بشه و کلاس را تمام کند... هوای گرفته ی پاییزی نوید یک باران حسابی را می داد و من چقدر دلم برای زیر باران قدم زدن تنگ شده بود... 
-خسته نباشید.
انگار جان تازه ای گرفته باشم سریع وسایلم را جمع کردم. خداحافظی سرسری ای به مریم گفتم و از کلاس بیرون زدم. شاید از کل حرفهای امروز استاد فقط همین جمله ی آخر را شنیدم و فهمیدم!
هندزفیری را از جیب کوله پشتیم برداشتم. کوله ام را دو دوشی انداختم، سوئیشرتم را از کوله ام آویزان کردم. هوا سوز ملایمی داشت و شاید خیلی مسخره به نظر می رسید که با یک مانتوی نازک در این هوا راه می رفتم و سوئیشرتم از کیفم آویزان بود. اما مهم نیست. بعضی وقتها دلم می خواد مسخره به نظر برسم چه ایرادی داره؟
آهنگی که این روزها شدیدا وصف حالم بود را گذاشتم و صدایش را تا اخر زیاد کردم...................................................................

با همیم اما، این رسیدن نیست
اون که دنیامه، عاشق من نیست
باران نم نم شروع کرد به باریدن... بغض کردم...
با همیم اما، پیش هم سردیم
این یه تسکینه، این که هم دردیم
چند سالی از اون روز کذایی گذشته بود اما هنوز... 
چقدر دلم برایش تنگ شده... چند وقته ندیدمش؟
این حقم نیست، این همه تنهایی
وقتی تو اینجایی، وقتی می بینی بریدم
این حقم نیست، حق من که یه عمر 
با تو بودم اما، با تو روز خوش ندیدم   بقیه ادامه مطلب.........

 



درباره : جدیدترین رمان ها ,
برچسب ها : رمان کوتاه , رمان خفن دیوار به دیوار , رمان عاشقانه دیوار به دیوار , دیوار به دیوار رمان , رمان جدید , رمان باحال دیوار به دیوار , دانلود دیوار به دیوار , دانلود رمان دیوار به دیوار , رمان دیوار به دیوار میخوام , رمان جدید دیوار به دیوار میخوام , رمان جدید میخوام , رمان برای گوشی میخوام ,
بازدید : 416
تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394 زمان : 12:39 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

رمان جدید و قشنگ ایران من حراج قسمت اخر 

رمان جدید و قشنگ ایران من حراج قسمت اخر 

رمان جدید و قشنگ ایران من حراج قسمت اخر 

آماده 
- 1...2...3 . فریاد حرکت آمد ..
صدای موزیک ای ایران، ای مرز پر گهر ای خاکت سرچشمه هنر.....تو گوشم و فضا اکو میکرد...
- نگاه کردم کمی داخل چشم مهمانان برنامه ام نگاه کردم کمی داخل ولوله ی به پاشده ..
اول از هم نوید رو با چشم های برادرنه اش .. همبازی کودکی .. سرگرمی و بازی..دوست دوران نوجوانی... دعوا و شوخی .. اولین مردی که بی شباهت به پدر بزرگ مهربانم نبود .. پدر بزرگ .. اه که زبان در برابر خصلت هایش غاصر است ..مردی که تا دم آخر توی چشمانش خجالت در برابر من موج میزد همیشه میگفت اگه تو حلالم نکنی من جام تو جهنم ...........................................

نگاهم روی نفر بعدی لغزید که دستاشو حلقه کرد بود دور دستان نوید .. خانوم جون !! مادرم .. فقط مادرم...پشت و پناهم..نه نوید اشتباه میکرد من هیچ وقت کمبود مادر نداشتم.خانوم جون جای همه مادرای دنیا مادر بود...
نفر بعد نوشین...دوستم شریکم رفیقم...اره رفیق ...کسیکه با محبتاو کمکای پنهانیش همیشه همراهی میکرد...
سرگرد برادر سحر .. سروش همان برادر مهربان که حالا در برداشت آخر حاضر شده بود و امنیت رو تضمین کرده بود...و واقعا برادر بود .. پر شدم از یاد سحر، پر شدم از حس دوستی که جان داد دوستانه!!
شایان-تعریفی براش ندارم رفیق دوست همراه.انگار بعضیا به دنیا اومدن که فقط حس پشت و پناه بودن رو القا کنن...
نگاهم درچشم اخرین ادم این حلقه افتاد...آرمان...آرمان وثوق...مرد شماره یک زندگی من...مردی که با همه شکست هایش بازهم مرد است...یاد روزی افتادم که برای کاری از شهر خارج شده بودیم مدتی بود یه ماشین همیشه دنبالم بود.اون روزم داشتیم میرفتیم وسطای راه آرمان گفت یه ماشین داره تعقیبمون میکنه.نگاه که کردم فهمیدم همون ماشینه بهش گفتم چند روزی هست که دنبالم.پلاک ماشین رو داد برای استعلام.جوابش شد این ماشین متعلق به ....آذین.همه تنم یخ بست .لعنتی ها من که هیچوقت نداشتمتون پس الان چی از جونم میخوایید؟کل این مدت همش دنبالمون بود.موقع برگشت دیگه بقیه ادامه مطلب.......

 



درباره : جدیدترین رمان ها ,
برچسب ها : ایران من حراج رمان , ایران من حراج , داستان ایران من حراج , رمان کوتاه , رمان میخوام , رمان غمگین , رمان جالب , رمان جدید , رمان های قشنگ , رمان های زیبا , سایت رمان , تمام قسمت های رمان ایران من حراج , قسمت اخر رمان ایران من حراج , قسمت اول رمان ایران من حراج , قسمت 18 رمان ایران من حراج ,
بازدید : 333
تاریخ : چهارشنبه 31 تیر 1394 زمان : 14:00 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

رمان جدید و خوانده نشده اگه دردی باشد قسمت 3

رمان جدید و خوانده نشده اگه دردی باشد قسمت 3

رمان جدید و خوانده نشده اگه دردی باشد قسمت 3

رمان جدید و خوانده نشده اگه دردی باشد قسمت 3

رمان جدید و خوانده نشده اگه دردی باشد قسمت 3

تی رو برداشتم و زمین و افتادم به جون سرامیک های کثیف و خاکی. هر از چند گاهی خسته می شدم و می نشستم روی مبل یا روی پله ها. انگار توان بدنیم تحلیل رفته بود. چند وقتی بود که زود خسته می شدم و زود به زود گرسنه و از همه بدتر چند وقتی بود که ماهانم عقب افتاده بود. با خودم زمزمه کردم:
ـ پولم که اندازه بشه حتما می رم پیش دکترم.
یه کم مکث کردم و گفتم:
ـ البته اگه راهم بدن..................................................

سیب تو گلوم بزرگ شد. بغض کردم.
ـ یعنی منو با این سر و وضع می شناسه؟
یه کم فکر کردم و گفتم:
ـ پول که باشه می شناسن.
یه صدایی تو گوشم گفت: " اگه نباشه چی؟ می دونی پول ویزیت و باقیش چنده؟ " صدا تو گوشم تکرار شد و نشون داد. من دیگه اون شادان قدیم نیستم خدا!
ـ عیب نداره. شاید برم یه جای دیگه. بعدش ... می رم سراغ اون عوضی. بعدش ... بعدش چی می شه؟ باید خرجم رو بده حداقل. گور بابای عشق و عاشقی. نخواستیم. خرج این همه وقت ساپورت کردنش رو باید بده. این همه وقت ازم استفاده کرد و حالا که نیستم ...
صدا موذیانه تو گوشم گفت: " فکر می کنی اگه تو رو با این سر و وضع ببینه، اصلا نگاهت کنه؟ شاید با گدای سر کوچشون اشتباه بگیردت. " دستم رو گذاشتم رو گوشم و گفتم:
ـ خدا لعنتت کنه. چرا ترکم کردی؟ چرا حاجی فهمید که این جوری بشه؟
و سرم رو گذاشتم رو زانوم. نفسی گرفتم. باید کار می کردم که به تمام اینا زودتر برسم.

****
زنگ رو فشار دادم. برای دهمین بار زنگ اون آپارتمان لعنتی رو فشار دادم؛ اما کسی جوابم رو نداد. صدای تکراری دینگ دینگ زنگ چندین بار تو کوچه پیچید.
ـ آهای خانوم ...
دور و اطرافم رو نگاه کردم و گفتم:
ـ کی بود؟
یه نفر گفت:

بقیه ادامه مطلب



درباره : رمان عاشقانه ,
برچسب ها : رمان باحال , دانلود قسمت 3 رمان اگه دردی باشد , دانلود قسمت سوم رمان اگه دردی باشد , قسمت 3 رمان اگه دردی باشد , رمان جدید , رمان خوانده نشده , رمان های خفن , رمان های دیده نشده , رمان برای وبلاگ , رمان برای سایت ,
بازدید : 193
تاریخ : چهارشنبه 27 خرداد 1394 زمان : 23:39 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

دانلود رمان واقعا جدید و خوانده نشده عسل تلخ

دانلود رمان واقعا جدید و خوانده نشده عسل تلخ

دانلود رمان واقعا جدید و خوانده نشده عسل تلخ

دانلود رمان واقعا جدید و خوانده نشده عسل تلخ

دانلود رمان واقعا جدید و خوانده نشده عسل تلخ

خلاصه رمان

نیگاش کن مرده شور برده رو چه جوری غور کرده هیچوقت مثل ادم نمیمونه که
محترم: ولش کن بابا چه توقعی ازش داری روز روزشم با یه من عسل نمیشه چشیدش چه برسه به حالا که جینیگیلی مستونش داره میره راضیه که ان دو را میپایید نیشش تا بناگوش باز شد طوری که لب و لوچه اش دندان های زرد و فاصله دارش را ریخت بیرون شرکت سرش غر زد تو دیگه چته هار شدی؟پتیاره قرشمال
راضیه میل بافتنی را کنار انداخت و با خلق تنگ جواب داد وا چرا دق و دلیتو سر من خالی میکتنی دلت
 
درباره : دانلود رمان ,
برچسب ها : رمان عاشقانه , رمان جدید عسل تلخ , خواندن رمان عسل تلخ , رمان عاشقانه عسل تلخ , دانلود رمان کوتاه عسل تلخ , دانلود رمان با فرمت اندروید , رمان برای تبلت , رمان برای گوشی , سایت رمان عاشقانه , رمان جذاب , رمان مخصوص گوشی موبایل آندروید , رمان های جدید , کتاب رمان موبایل مخصوص آندروید(nEw) , رمان جدید , رمان عسل تلخ , رمان آندروید , دانلود کتاب و رمان , دانلود کتاب ,
بازدید : 249
تاریخ : چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 زمان : 23:16 | نویسنده : masoud293 | لینک ثابت | نظرات (1)

رمان جدید نرگس رو که تهیه کردیمو گذاشتم خیی رمان قشنگی است حتما تا اخر بخونید

خوب بهتر از خانواده ام شروع کنم تا بیشتر با من آشنا بشید .

من توی خانواده خیلی مومن به دنیا اومدم تمام دختر های فامیل از وقتی به سن 9 سالگی می رسند باید چادر سرشون کنند نه این که قبل از اون بتونم جلوی نامحرم بدون روسری باشند ، ولی تو این سن همه چیز جدی

میشه بعد از اون وقتی به سن 12 سالگی می رسند خیلی خانواده راحتتر باشند 13 سالگی باید تمام دخترها پوشیه بزنند که نکنه یک نامحرم دخترها رو ببینه البته من نمی دونم علتش چیه چون خدا گردی صورت و از مچ دست به پایین و از مچ پا به پایین حلال کرده ولی خانواده من از خدا هم خدا تر شدند و اونم حرام اعلام کردند .

خوب داشتم می گفتم حالا نوبتی باشه نوبت خانواده منه

من از خانواده بزرگی هستم دو تا عمو دارم ، عمو ناصر و عمو حشمت که هر کدوم چند تا بچه دارند که یواش یواش باهاشوون آشنا میشین اسم پدر منم نصرت بهتر بگم حاج نصرت چون پدرم روی کلمه حاجی خیلی حساس طوری که ما بهش میگیم حاج بابا ، خوب حاج بابای من تو بازار فرش فروش ها یک حجره داره ، عموم هام هم

همین طور ، مامان طوبی که میشه دختر خاله بابام آخه خانواده من فقط با فامیل ازدواج می کنند و تا حالا نشده یک غریبه با این خانواده وصلت کنه ، برادرم ابراهیم پسر بزرگ خانواده خیلی مغرور و از خود راضی ولی من و خیلی



درباره : جدیدترین رمان ها ,
برچسب ها : رمان جدید و خواندنی , رمان برای گوشی , دانلود رمان , رمان خفن و جدید , نرگس رمان , سایت رمان , داستان نرگس , رمان برای تبلت , رمان جدید , رمان های خنده دار , داستان و رمان , رمان خنده دار وطنز , دانلود رمان ها , دانلود برنامه اندروید , دانلود رمان جالب ,
بازدید : 484
تاریخ : دوشنبه 15 دی 1393 زمان : 11:53 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

داستان جدید پالتو واقعا داستان قشنگی هست خودم به شما توسعه میکنم 

اینو کامل بخونیدش نظرتونم بزارید هر روز با ما همراه باشید تا در این سایت

جدیدترین هارو ببیند

یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند 
جلوی ویترین یک مغازه می ایستند 
دختر:وای چه پالتوی زیبایی 
پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟
وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده
پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟
فروشنده:360 هزار تومان
پسر: باشه میخرمش
دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟
پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش
چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند
دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی 



برچسب ها : داستان های قشنگ , داستان زیباداستان خفن , رمان خفن , سایت خفن , بازیگران , داستان نویسی , پالتو جدید , مدل پالتو , داستان خنده دار , داستان عاشقانه , رمان جدید , پالتو خنده دار , رمان جدید وزیبای پالتو , داستان های خفن روز , رمان های خفن جدید , وبلاگ عاشقانه , سایتغمگین ,
بازدید : 260
تاریخ : پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : 21:00 | نویسنده : masoud293 | نظرات (0)

 

امروز براتون داستان جدید آزمایش ارزش رو گذاشتم نظر خوبتونم بزارید

پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسدو شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.

پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟»

زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.»

پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.»

زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: «خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.» مجددا زن پاسخش منفی بود.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: « پسر…، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.»

 

پسر جوان جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند

منبع tasms..

درباره : داستان کوتاه ,
برچسب ها : داستان پند اموز آزمایش ارزش , داستان گرفتاری< , داستنا عاشقانه کمیاب , رمان جدید , رمان عاشقی , داستان عاشقی ,
بازدید : 345
تاریخ : یکشنبه 09 آذر 1393 زمان : 23:21 | نویسنده : masoud293 | لینک ثابت | نظرات (0)
آخرین مطالب ارسالی
صفحات سایت
تعداد صفحات : 3